درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش امدین امیدوارم بازدید خوبی داشته باشین.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان
تحقیق و مقاله
webloglovely11@yahoo.com




 نقطه شروع و توسعه اولیه فناوری نانو به طور دقیق مشخص نیست. شاید بتوان گفت که اولین نانوتکنولوژیست‌ها شیشه‌گران قرون وسطایی بوده‌اند که از قالب‌های قدیمی(Medieal forges) برای شکل‌دادن شیشه‌هایشان استفاده می‌کرده‌اند. البته این شیشه‌گران نمی‌دانستند که چرا با اضافه‌کردن طلا به شیشه رنگ آن تغییر می‌کند. در آن زمان برای ساخت شیشه‌های کلیساهای قرون وسطایی از ذرات نانومتری طلا استفاده می‌‌شده است و با این کار شیشه‌های رنگی بسیار جذابی بدست می‌آمده است. این قبیل شیشه‌ها هم‌اکنون در بین شیشه‌های بسیار قدیمی یافت می‌شوند. رنگ به‌وجودآمده در این شیشه‌ها برپایه این حقیقت استوار است که مواد با ابعاد نانو دارای همان خواص مواد با ابعاد میکرو نمی‌باشند.

در واقع یافتن مثالهایی برای استفاده از نانو ذرات فلزی چندان سخت نیست.رنگدانه‌های تزیینی جام مشهور لیکرگوس در روم باستان ( قرن چهارم بعد از میلاد) نمونه‌ای از آنهاست. این جام هنوز در موزه بریتانیا قرار دارد و بسته به جهت نور تابیده به آن رنگهای متفاوتی دارد. نور انعکاس یافته از آن سبز است ولی اگر نوری از درون آن بتابد، به رنگ قرمز دیده می‌شود. آنالیز این شیشه حکایت از وجود مقادیر بسیار اندکی از بلورهای فلزی ریز700 (nm) دارد ، که حاوی نقره و طلا با نسبت مولی تقریبا 14 به 1 است حضور این نانوبلورها باعث رنگ ویژه جام لیکرگوس گشته است.

در سال1959 ریچارد فاینمن مقاله‌ای را دربارة قابلیت‌های فناوری نانو در آینده منتشر ساخت. باوجود موقعیت‌هایی که توسط بسیاری تا آن زمان کسب‌شده بود، ریچارد. پی. فاینمن را به عنوان پایه گذار این علم می‌شناسند. فاینمن که بعدها جایزه نوبل را در فیزیک دریافت کرد درآن سال در یک مهمانی شام که توسط انجمن فیزیک آمریکا برگزار شده بود، سخنرانی کرد و ایده فناوری نانو را برای عموم مردم آشکار ساخت.

عنوان سخنرانی وی «فضای زیادی در سطوح پایین وجود دارد» بود.

سخنرانی او شامل این مطلب بود که می‌توان تمام دایره‌المعارف بریتانیکا را بر روی یک سنجاق نگارش کرد.یعنی ابعاد آن به اندازه25000/1ابعاد واقعیش کوچک می شود. او همچنین از دوتایی‌کردن اتم‌ها برای کاهش ابعاد کامپیوترها سخن گفت (در آن زمان ابعاد کامپیوترها بسیار بزرگتر از ابعاد کنونی بودند اما او احتمال می‌داد که ابعاد آنها را بتوان حتی از ابعاد کامپیوترهای کنونی نیز کوچکتر کرد. او همچنین در آن سخنرانی توسعه بیشتر فناوری نانو را پیش‌بینی نمود.

برخی از رویدادهای مهم تاریخی در شکل گیری فناوری و علوم نانو

تاریخ رویدادهای مهم در زمینه فناوری نانو

1857 مایکل فارادی محلول کلوئیدی طلا را کشف کرد

1905 تشریح رفتار محلول‌های کلوئیدی توسط آلبرت انیشتین

1932 ایجاد لایه‌های اتمی به ضخامت یک مولکول توسط لنگمویر (Langmuir)

1959 فاینمن ایده " فضای زیاد در سطوح پایین " را برای کار با مواد در مقیاس نانو مطرح کرد

1974 برای اولین بار واژه فناوری نانو توسط نوریو تانیگوچی بر زبانها جاری شد

1981 IBM دستگاهی اختراع کرد که به کمک آن می‌توان اتم‌ها را تک تک جا‌به‌جا کرد.

1985 کشف ساختار جدیدی از کربن C60

1990 شرکت IBM توانایی کنترل نحوه قرارگیری اتم‌ها را نمایش گذاشت

1991 کشف نانو لوله‌های کربنی

1993 تولید اولین نقاط کوانتومی با کیفیت بالا

1997 ساخت اولین نانو ترانزیستور

2000 ساخت اولین موتور DNA

2001 ساخت یک مدل آزمایشگاهی سلول سوخت با استفاده از نانو لوله

2002 شلوارهای ضدلک به بازار آمد

2003 تولید نمونه‌های آزمایشگاهی نانوسلول‌های خورشیدی

2004 تحقیق و توسعه برای پیشرفت در عرصه فناوری‌نانو ادامه دارد

فن آوری نانو چیست؟

فناوری‌نانو واژه‌ای است کلی که به تمام فناوری‌های پیشرفته در عرصه کار با مقیاس نانو اطلاق می‌شود. معمولاً منظور از مقیاس نانوابعادی در حدود 1nm تا 100nm می‌باشد. (1 نانومتر یک میلیاردیم متر است).

اولین جرقه فناوری نانو (البته در آن زمان هنوز به این نام شناخته نشده بود) در سال 1959 زده شد. در این سال ریچارد فاینمن طی یک سخنرانی با عنوان «فضای زیادی در سطوح پایین وجود دارد» ایده فناوری نانو را مطرح ساخت. وی این نظریه را ارائه داد که در آینده‌ای نزدیک می‌توانیم مولکول‌ها و اتم‌ها را به صورت مسقیم دستکاری کنیم.

واژه فناوری نانو اولین بار توسط نوریوتاینگوچی استاد دانشگاه علوم توکیو در سال 1974 بر زبانها جاری شد. او این واژه را برای توصیف ساخت مواد (وسایل) دقیقی که تلورانس ابعادی آنها در حد نانومتر می‌باشد، به کار برد. در سال 1986 این واژه توسط کی اریک درکسلر در کتابی تحت عنوان : «موتور آفرینش: آغاز دوران فناوری‌نانو»بازآفرینی و تعریف مجدد شد. وی این واژه را به شکل عمیق‌تری در رساله دکترای خود مورد بررسی قرار داده و بعدها آنرا در کتابی تحت عنوان «نانوسیستم‌ها ماشین‌های مولکولی چگونگی ساخت و محاسبات آنها» توسعه داد.

تفاوت اصلی فناوری نانو با فناوری‌های دیگر در مقیاس مواد و ساختارهایی است که در این فناوری مورد استفاده قرار می‌گیرند. البته تنها کوچک بودن اندازه مد نظر نیست؛ بلکه زمانی که اندازه مواد دراین مقیاس قرار می‌گیرد، خصوصیات ذاتی آنها از جمله رنگ، استحکام، مقاومت خوردگی و ... تغییر می‌یابد. در حقیقت اگر بخواهیم تفاوت این فناوری را با فناوری‌های دیگر به صورت قابل ارزیابی بیان نماییم، می‌توانیم وجود "عناصر پایه" را به عنوان یک معیار ذکر کنیم. عناصر پایه در حقیقت همان عناصر نانومقیاسی هستند که خواص آنها در حالت نانومقیاس با خواص‌شان در مقیاس بزرگتر فرق می‌کند.

اولین و مهمترین عنصر پایه، نانوذره است. منظور از نانوذره، همانگونه که از نام آن مشخص است، ذراتی با ابعاد نانومتری در هر سه بعد می‌باشد. نانوذرات می‌توانند از مواد مختلفی تشکیل شوند، مانند نانوذرات فلزی، سرامیکی، ... .

دومین عنصر پایه، نانوکپسول است. همان طوری که از اسم آن مشخص است، کپسول‌های هستند که قطر نانومتری دارند و می‌توان مواد مورد نظر را درون آنها قرار داد و کپسوله کرد. سال‌هاست که نانوکپسول‌ها در طبیعت تولید می‌شوند؛ مولکول‌های موسوم به فسفولیپیدها که یک سر آنها آبگریز و سر دیگر آنها آبدوست است، وقتی در محیط آبی قرار می‌گیرند، خود به خود کپسول‌هایی را تشکیل می‌دهند که قسمت‌های آبگریز مولکول در درون آنها واقع می‌شود و از تماس با آب محافظت می‌شود. حالت برعکس نیز قابل تصور است.

عنصر پایه بعدی نانولوله کربنی است. این عنصر پایه در سال 1991 در شرکت NEC کشف شدند و در حقیقت لوله‌هایی از گرافیت می‌باشند. اگر صفحات گرافیت را پیچیده و به شکل لوله در بیاوریم، به نانولوله‌های کربنی می‌رسیم. این نانولوله‌ها دارای اشکال و اندازه‌های مختلفی هستند و می‌توانند تک دیواره یا چند دیواره باشند. این لوله‌ها خواص بسیار جالبی دارند که منجر به ایجاد کاربردهای جالب توجهی از آنها می‌شود.

در حقیقت کاربرد فناوری نانو از کاربرد عناصر پایه نشأت می‌گیرد. هر کدام از این عناصر پایه، ویژگی‌های خاصی دارند که استفاده از آنها در زمینه‌های مختلف، موجب ایجاد خواص جالبی می‌گردد. مثلاً از جمله کاربردهای نانوذرات می‌توان به دارورسانی هدفمند و ساده، بانداژهای بی‌نیاز از تجدید، شناسایی زود هنگام و بی‌ضرر سلول‌های سرطانی، و تجزیه آلاینده‌های محیط زیست اشاره کرد. همچنین نانولوله‌های کربنی دارای کاربردهای متنوعی می‌باشند که موارد زیر را می‌توان ذکر کرد:

• تصویر برداری زیستی دقیق

• حسگرهای شیمیایی و زیستی قابل اطمینان و دارای عمر طولانی

• شناسایی و جداسازی کاملاً اختصاصی DNA

• ژن‌درمانی که از طریق انتقال ژن به درون سلول توسط نانولوله‌ها صورت می‌پذیرد.

• از بین بردن باکتری‌ها

اینها تنها مواردی از کاربردهای بسیار زیادی هستند که برای عناصر پایه قابل تصور می‌باشند. کاربرد این عناصر پایه در صنایع مختلف، در درخت دیگری به نام «درخت صنعت» آورده شده است که با مراجعه به گروه مطالعاتی آینده‌اندیشی، بخش درخت صنعت، می‌توانید آن را مشاهده کنید.

در نهایت «درخت فناوری نانو» معرفی می‌گردد که فناوری نانو را به شکل یک زنجیره از رویکرد ساخت عناصر پایه تا کاربرد آنها، در یک درخت چهار سطحی نمایش می‌دهد. با مراجعه به گروه مطالعاتی آینده‌اندیشی، بخش درخت فناوری، می‌توانید آن را مشاهده کنید.

دکتر ریچارد فیلیپس فاینمن در 11 می سال 1918 در منهتن نیویورک چشم به جهان گشود. فاینمن در طول سال‌های تحصیلش بر روی ریاضیات و علوم بسیار مطالعه می‌کرد زیرا پدرش می‌خواست که او یک معلم فیزیک شود. وی همچنین برای آزمایش در زمینه الکتریسیته یک آزمایشگاه در خانه‌اش برپا کرد. فاینمن از نمادهای ریاضیاتی خودش برای توابع Sin، Cos، tanو F(x) استفاده می‌کرد.

فاینمن در دبیرستان فار راک اوی (Far Rock away) به تحصیل پرداخت و در سال آخر دبیرستان برنده جایزه ریاضی دانشگاه نیویورک شد. پس از اتمام دبیرستان او تمایل به ادامه تحصیل داشت اما به جز انستیتو تکنولوژی ماساچوست (MIT) بقیه دانشگاه‌ها به خاطر نمراتش و یهودی‌بودنش از پذیرش وی سرباز زدند. فاینمن در سال 1935 وارد MIT شد و در سال 1939 فارغ‌التحصیل لیسانس فیزیک گردید. در سال 1942 وی پس از کارکردن بر روی ساخت بمب اتمی (1942-1941) دکترای خود را از دانشگاه پرینستون دریافت نمود. او پس از دریافت مدرک دکترایش به لوس‌آلاموس (Los Alamos) رفت تا کار بر روی بمب اتمی را ادامه دهد. سپس فاینمن به ریاست بخش تئوری منسوب شد. در سال 1945 فاینمن به عنوان استاد فیزیک تئوری در دانشگاه کرنل (Cornell) به فعالیت پرداخت. در بین سال‌های 1952 تا 1959 به عنوان استاد مهمان (Visiting Professor) درس فیزیک تئوری در انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا (Caltech) به نام ریچارد چیس تولمن (Richard chase Tolman) مشغول به کار شد. بعد از آن سال تا زمان مرگش در سمت استاد فیزیک تئوری در آن دانشگاه مشغول کار بود.

جایزه آلبرت انیشتن از دانشگاه پرینستون به سال 1954، جایزه آلبرت انیشتن از کالج پزشکی و جایزه لورنس (Lawrence) در سال 1963 جوایزی بودکه ریچارد فاینمن موفق به اخذ آنها گردید. وی در سال 1965 به خاطر توسعه‌دادن الکترودینامیک کوانتوم که تئوری اثر متقابل ذرات و اتم‌ها را در میدان‌های تشعشعی بیان می‌کند به شهرت رسید. وی در قسمتی از کارهایش آنچه را که امروزه به نام "دیاگرام فاینمن" نامیده می‌شود، ترسیم نمود. این دیاگرام نمودار مکان- زمان اثر متقابل ذرات را نشان می‌دهد. به خاطر این کار وی جایزه نوبل را درآن سال به همراه جی- اسکوینجر (J-Schwinger) و اس. آی. توموناجا (S.I. Tomonaga) اخذ کرد.



 مدیریت زمان

چکیده: یکی از اصول مهم مدیریت زمان اصل 20 - 80 است، یعنی از %20 زمان برای انجام %80 کارهایت استفاده کن. موفقیت در مدیریت صحیح زمان وابسته به تشخیص کارهای مهم است. در این مقاله قصد داریم تا تعدادی از راهکارهای مدیریت زمان را به شما معرفی کنیم.

از نظر مدیریت زمان کارها به چند دسته تقسیم می شوند:

۱- کارهای مهم و فوری: این کارها خود به خود انجام می گیرد.

۲- کارهای مهم و غیر فوری: این دسته کارهایی هستند که افراد موفق و ناموفق را از هم جدا می کنند و معمولا افراد ناموفق آن را به تعویق می اندازند.

۳- کارهای فوری و غیر مهم: این کارها در جهت اهداف انسان نیستند اما انجام می شود.

۴- کارهای کم اهمیت و غیر ضروری: بعضی افراد به خاطر ناتوانی در انجام کارهای مهم و فوری ( گاهی برای تفنن و گاهی برای فرار از تمرکز حواس ) خود را به این کارها سرگرم می کنند.

موفقیت در مدیریت صحیح زمان وابسته به انتخاب بین کارهای مهم و غیر مهم است، پس برای موفقیت تحصیلی:

۱- از کارهای غیر مهم صرف نظر کنید

۲- کارها را اولویت بندی کنید.

۳- راهزنان وقت را بشناسید.

۴- راههای ایجاد وقت را یاد بگیرید.

راهزنان وقت:

۱- صحبتهای کم اهمیت

۲- میهمانان ناخوانده

۳- مطالعه مطالب کم اهمیت و غیرضروری

۴- روشهای غیر صحیح و عادات نادرست مطالعه

۵- تلفنهای مزاحم و غیر ضروری

۶- نداشتن انضباط کاری

۷- سستی و بی ارادگی در تصمیم گیری

۸- دوباره کاری

۹- ناتوانی " نه " گفتن به خواسته‌های نابجا

۱۰ - نداشتن تمرکز حواس

۱۱- عادت امروز و فردا کردن

۱۲- ترس از شکست

راههای ایجاد وقت:

۱- زنده کردن وقت مرده ( مثل زمانهایی که در انتظار هستیم، زمانی که در اتوبوس می گذرد و ... )

2- انجام کارها به طور همزمان

3- تنظیم کردن وقت خواب

4- کنترل بیشتر روی وقت تفریح

5- نه گفتن به درخواست‌های غیر مهم

6- عقب انداختن کارهای غیر مهم

شرایط مطالعه بهتر

بکارگیری شرایط مطالعه یعنی بهره‌وری بیشتر از مطالعه»

شرایط مطالعه ، مواردی هستند که با دانستن ، بکارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر و با بازدهی بالاتر داشت . در واقع این شرایط به شما یاد می دهند چگونه از زمانهای مطالعه ، بهره‌وری بالاتری داشته باشید . به شما می آموزند قبل از شروع مطالعه چه اصولی را به کار گیرید ، در حین مطالعه چه مواردی را فراهم سازید و چگونه به اهداف مطالعاتی خود برسید.

1- برای موفقیت در مطالعه ، باید درست آغاز کنید:

یعنی برنامه درسی خود را طوری تنظیم کنید که از خواندن کتابها ، هدفی واضح و روشن را دنبال کنید .

- درسهای خود را طوری برنامه ریزی کنید که هنگام مطالعه ، ابتدا کتابهای آسان را بخوانید ، نه کتابهای مشکل را.

- در هنگام مطالعه یک کتاب ، ابتدا از قسمت‌های آسان و جذاب شروع کنید و بعد به سراغ بخشهای مشکل تر آن بروید . این کار را می توانید با مرور قسمت‌های خوانده شده قبلی آغاز کنید. قسمت‌های آسان و جذاب علاقه شما را به خواندن افزایش می دهند.

- در برنامه ریزی درسی خود ، موضوع‌های مشابه را پشت سر هم قرار ندهید و آنها را یکی پس از دیگری مطالعه نکنید تا حد ممکن بین آنها فاصله بگذارید.

- اگر می خواهید چند کتاب را در یک روز مطالعه کنید ابتدا زمانهای خواندن و ترتیب قرار گرفتن آنها را مشخص کنید و بعد به مطالعه بپردازید .

- حتی المقدور برای یک کتاب بیش از دو ساعت وقت در نظر نگیرید . و زمانهای مطالعه را به مدتهای دو ساعته تقسیم کنید . تصور نکنید که هر چقدر زمان مطالعه یک کتاب بیشتر باشد بهتر است بر عکس هر چقدر زمان کوتاه گردد و موضوع مورد مطالعه عوض گردد ، میزان یادگیری افزایش می یابد .

- اگر می خواهید در شش روز هفته ، شش کتاب بخوانید، هرگز هر کتاب را در یک روز نخوانید و برای شش روز ، شش کتاب در نظر نگیرید . بهتر است هر روز را به شش قسمت تقسیم کنید و در هر قسمت ، یک کتاب بخوانید و این روند را در شش روز هفته ادامه دهید .

- به روش تدریجی درس بخوانید ، یعنی در طول سال تحصیلی درس بخوانید و خواندن دروس را به شبهای قبل از امتحان موکول نکنید . مطالعه تدریجی و با تداوم در طول سال تحصیلی بسیار بهتر از مطالعه فشرده و با تراکم در چند روز قبل از امتحان است.

2- برنامه ریزی :

یکی از عوامل اصلی موفقیت داشتن برنامه منظم است»

برنامه ریزی صحیح این است که چگونه از وقت و امکانات موجود حداکثر استفاده را ببرید . عدم برنامه ریزی صحیح باعث اتلاف وقت شده و بازده مطالعه بسیار کاهش می یابد .

نکته ای که در این جا قابل ذکر می باشد اینست که ، داشتن برنامه مهم است ولی مهم تر از آن اجراء برنامه است .الف )برنامه ریزی درسی :

بهترین برنامه ریزی درسی، خود فرد است . یعنی هر شخص باید با توجه به شرایط روحی ، جسمی ، محیطی ، زمانی ،علاقه ، هدف ، نقاط ضعف و قوت خویش برای خودش برنامه ریزی کند .

ب ) کوتاه ، ساده و قابل اجراء بودن برنامه صحیح است .

یعنی هر قدر برنامه حجیم و سخت باشد تاثیر منفی بر روحیه فرد می گذارند و به خاطر پیچیدگی شان ، غالباً با شکست مواجه می شوند .هر قدر برنامه کوتاهتر و ساده تر باشد . شخص راحت تر آن را در زمان تعیین شده انجام می دهد. و تجربه ای موفق در زمینه برنامه ریزی کسب می کند . و این تجربیات موفق در رسیدن به موفقیت‌های بعدی تاثیر بسزایی خواهندداشت .

ج ) اجراء برنامه در زمان مشخص :

وقتی برنامه ای را نوشته‌اید . باید آن را درزمان مشخص اجرا کنید . اگر نظم خاصی در اجراء برنامه داشته باشید ، به راحتی می توانید به اهداف خویش برسید. کسانی که نظم و ترتیب در اجراء برنامه را رعایت نمی کنند ، غالباً برنامه‌های آنان با شکست مواجه می شود .

3- نظم و ترتیب :

« اساس هر سازمانی به نظم آن بستگی دارد »

رعایت نظم از شرایط مهم مطالعه به حساب می آید . چرا که نظم به ایجاد تمرکز حواس کمک می کند. همچنین وقتی که نظم بر پا شد ، یادگیری بهتر صورت می گیرد . اگر اتاق و میز مطالعه نامنظم باشد موجب حواس پرتی و اختلال در یادگیری می شود . توجه داشته باشید . هر جور که مطالب را به حافظه بدهید ، بر همان اساس نیز می توانید آنها را بازیابی کنید .

4- حفظ آرامش :

« آرامش ضمیر ناخود آگاه را پویا و فعال می کند»

درسی را که با آرامش بخوانید قطعاً بهتر می توانید بیاموزید ، برای آنکه بازده مطالعه خود را بالا ببرید ، در سخت‌ترین شرایط و حتی کوتاهترین زمان نباید مضطرب شوید و سعی کنید در این مدت کوتاه با آرامش خاطر مطالعه کنید. مطالعه بدون اضطراب و خونسردی کامل ، تاثیری بسیار مثبت در افزایش میزان یادگیری دارد. توجه داشته باشید که حفظ خونسردی و آرامش ، هرگز به معنای بی خیالی و بی حالی نیست ، بلکه به معنی وضعیتی هوشیار همراه تمرکز حواس و بدون دلهره است . روانشناسان معتقدند که اضطراب کم برای مطالعه و موفقیت لازم است ، زیرا شخص را به تحرک و فعالیت وا می دارد و باعث می شود که به طور جدی به درس خواندن بپردازد ، اما اگر این اضطراب از حد معمول خود خارج شود و استرس و دلهره در فرد ایجاد کند نه تنها مفید نیست ، بلکه مانع از فعالیتهای وی شده ، و حتی در جلسه امتحان مانع از یادآوری آموخته‌های شخص می شود . نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که در اغلب موارد ، اضطراب ناشی از تفکرات منفی شماست . وقتی که نسبت به امتحان تصور منفی دارید، از آوردن نمره کم می ترسید ، عواقب قبول نشدن را در نظر می گیرید . در نتیجه تصورات منفی ، موجب اضطراب می گردند و اضطراب سدی در راه کارایی حافظه می گردد و این عمل خود اضطراب بیشتر را به دنبال خواهد داشت و نهایتاً اینکه این سیکل معیوب همچنان ادامه خواهد یافت .

5- استفاده صحیح از وقت :

«بنیامین فرانکلین می گوید : پس وقت را تلف نکنید زیرا زندگی از وقت تشکیل شده است »

استفاده صحیح از وقت و هدر ندادن آن بسیار مهم است .چرا که زمان از دست رفته را نمی توان مجدداً باز یافت . زمان را نمی توان ذخیره کرد ، نمی توان خرید و یا فروخت و نمی توان از 24 ساعت دیگران قرض گرفت زمان سرمایه ای است که اگر مورد استفاده قرار نگیرد ، از دست می رود در حالی که یک سرمایه مالی این چنین نیست .اگر منصف باشیم با کمی دقت و تامل در می یابیم که مشکل اصلی کمبود وقت نیست ، بلکه در نحوه استفاده از آن است .

6- سلامت و تندرستی :

« عقل سالم در بدن سالم است »

سلامت جسمی و روانی در یادگیری تاثیر بسزا دارد.

7- تغذیه مناسب :

« تغذیه صحیح نقش مهمی در سلامتی دارد.»

غذا را به موقع و سر وقت بخورید ، از خوردن غذا در ساعت‌های گوناگون و بدون نظم و برنامه به پرهیزید . سعی کنید صبحانه و ناهار و شام را در ساعات معین بخورید . به برنامه غذایی خود نیز نظمی خاص بدهید .

8- تنفس صحیح :

« یکی از مهمترین اعمال بدن انسان ، تنفس است . » تنفس عمیق باعث می شود که ما در هر نفس اکسیژن بیشتری را به شش‌های خود برسانیم . این اکسیژن به سلولهای مغزی که خود ذخایر اکسیژن کمی دارند ، کمک می کند تا فعالیت بیشتری داشته باشند . افزایش فعالیت این سلولها یعنی پمپاژ بیشتر یونها بین دو سری غشاء سلول به خصوص برای یون‌های سدیم و کلسیم که به خارج غشاء می روند و پتاسیم و کلر که به داخل آن می آیند . هرگاه تغییرات غشاء نرون به نرون بعدی منتقل شود ، این تغییرات به نوبه خود مسیرهای جدیدی برای انتقال از راه مدارهای عصبی می شوند و وقتی این مسیرهای جدید برقرار شدند ، با تفکر ما فعال می شوند و خاطره‌ها را مجدداً تولید می کنند . این فرآیند که حافظه نام دارد کاملاً به اکسیژن نیاز دارد . به همین دلیل است که در هوای آلوده به دود سیگار و سایر گازهای سمی بازده یادگیری و حافظه به شدت کاهش می یابد. از سوی دیگر تنفس صحیح و عمیق باعث می شود که سیستم ایمنی ما فعالتر شود . بنابراین حرکات عضلانی و تنفس عمیق ، جریان لنفاوی را به راه می اندازد و باعث می شود که گردش خون بهتر انجام شود ، خود لنف بهتر کار کند و سیستم ایمنی تقویت شود.

9- ورزش :

« ورزش کلید عمر طولانی است »

شما می توانید ورزشهای دلخواه خود را انتخاب کنید و در برنامه روزانه خود قرار دهید. به طور مثال پیاده روی یکی از ورزشهای مفید و مناسب و در عین حال بسیار ساده و برای عموم امکان پذیر است .

علاوه بر پیاده روی از ورزشهای مفید برای کسب تمرکز فکر و پرورش حافظه « یوگا » است یوگا به معنای تمرکز نیرو در اصطلاح هندی یعنی تمرکز فکر و حواس . با انجام تمرینات یوگا می توانید تمرکز حواس خود را بهبود بخشید .



جمعه 24 آذر 1391برچسب:مهارت های مطالعه,تحقیق و مقاله,مطالعه, :: 17:52 ::  نويسنده : فاطمه زاهدی

 انسان، بی‌تردید در حیات اجتماعی خویش از عوامل متعددی تأثیر پذیرفته و خود نیز در یک تعامل دایم با آن‌ها بر روی محیط اطراف خود اثر گذارده است. در این میان، گاهی برخی از عوامل محیطى، در یک درگیری دایم با انسان چنان ذره ذره او را تحت تأثیر قرار می‌دهند که وی را از مسیر حرکت طبیعی خویش خارج ساخته، و دچار اختلال‌های رفتاری می‌کنند، و او را نگران می‌سازند. حتی ممکن است این نگرانی از روح و روان او به جسمش سرایت کند و وی را دچار اضطراب دایم ‌نماید، تا جایی که آرامش زندگی از او سلب ‌شود.

افراد زیادی همه روزه به این بلای خانمان‌سوز گرفتار می‌شوند و آرام و قرار خویش را از دست می‌دهند و به مرگ تدریجی گرفتار می‌آیند. نگاهی به آمار و ارقام منتشر شده از سوی نهاد‌های پزشکى، روانشناسی و…به وضوح این خطر را به ما گوشزد می‌کند. با کمال تأسف می‌بینیم میزان شیوع بیماری‌های روانى، به خصوص اضطراب، روز به روز در جوامع مختلف رو به گسترش است و هر روز، انسان‌های بیشتری به ورطة این گرداب می‌افتند.

فروید1 معتقد است اضطراب کنونی جهان، بهایی است که بشر امروزی بابت تمدن می‌پردازد.2 بنابراین، باید دربارة اضطراب که یک بیماری روانی است و بیشتر از بیماری‌های روانی دیگر شیوع دارد، تحقیقی صورت گیرد و عوامل آن، شناسایی شده و با از بین بردن زمینه‌های به‌ وجود آورنده این عوامل، اضطراب را نابود کرده یا دست‌کم کاهش داد. در این راستا هر کدام از مکاتب روانشناسی راه حل‌هایی ارائه کرده‌اند.

اهمیت این بحث

وقتی در جامعه‌ای یک بیماری شایع شود، همه در صدد چاره‌جویی برای درمان و پیشگیری از شیوع آن هستند. حال هر چه این بیماری بر روح و جسم افراد آثار مخرب‌تری داشته باشد، درمان آن ضروری‌تر به نظر می‌رسد. شایسته است همگان با شناختی دقیق از این بیمارى، عوامل زمینه‌ساز آن را از بین ببرند و برای درمان آن، بکوشند.

مفهوم اضطراب در مکتب تحلیل روانى، نقش برجسته‌ای دارد. فروید اضطراب را «درد روانی» نامیده‌ است؛ یعنی همان‌گونه که اگر بدن دچار زخم، التهاب و بیماری شود، اولین نشانه آن به صورت تب ظاهر می‌گردد، اگر فرد دچار مشکل روانی شود، اولین نشانه آن به صورت اضطراب جلوه‌گر می‌شود.

پس اضطراب علاوه بر آثار روانى، خود مهم‌ترین عامل بروز بیماری‌های روانی دیگر محسوب می‌شود. اضطراب، یک پدیده جهانی است؛ از آن بابت که امروز در دنیای معاصر، میلیون‌ها مرد و زن و پیر و کودک را می‌یابید که از این ابتلا رنج می‌برند. شیوع این بیماری و دامن‌گیر بودن آن، بر اهمیت تحقیق می‌افزاید. این شیوع، به گونه‌ای است که حتی برخی با مراجعه به پزشکان عمومى، خواهان رهایی از این حالت روانی هستند. براساس یک بررسی 0 درصد از مراجعان به پزشک عمومی از اضطراب در عذابند.

پس شیوع اضطراب، داشتن آثار مخرب بر روح و روان و حتی جسم افراد، و بروز آن در همة سنین، از عواملی هستند که زمینه را برای یک پژوهش در این رابطه فراهم می‌کنند. از طرفی ادعای جامعیت اسلام و داشتن سخن جدی در زمینه علوم انسانى، ضرورت تحقیق را در حوزه تفکر اسلامی روشن می‌سازد؛ از این رو با احساس چنین نیازى، بر آن شدیم تا گامی هر چند کوتاه در این زمینه برداریم. از خدای متعال توفیق در این راه را خواهانیم.

تعریف اضطراب

قبل از تعریف اصطلاحی اضطراب، به معنای لغوی آن می‌پردازیم:

1. معنای لغوى

اضطراب واژه‌ای عربی و مصدر باب افتعال است. حیران و سرگردان بودن ، حرکت، زیاد رفتن در جهات مختلف (‌رفت و آمد کردن ) از جمله معانی‌ای است که کتاب‌های لغت برای اضطراب بیان کرده‌اند. فرقی که بین حرکت و اضطراب مطرح شده این است: در اضطراب، همیشه یک حالت منفی و کراهت وجود دارد؛ ولی در حرکت، چنین حالتی نیست.

اضطراب در فارسی معادل پریشان شدن، لرزیدن، سراسیمگى، بی‌تابى، نگرانى، آشفتگی و دغدغه و…می‌باشد.10 در انگلیسی احساس ناراحتی و ترس معنا شده است.

در یک جمع بندی می‌توان اضطراب را از نظر لغت، به حرکت و عدم سکون و آرامشی معنا کرد که همراه ناخوشایندی و کراهت است. حال باید دید روانشناسان برای اضطراب چه تعریفی ارائه کرده‌اند.

2. معنای اصطلاحى

دست یافتن به تعریفی دقیق از اصطلاح اضطراب دشوار است. اکثر نظریه‌پردازان با لانگ12 (8691) موافقند که اضطراب، یک مفهوم فرضی یعنی نوعی تصور است که وجود خارجی و عینی ندارد؛ ولی در تفسیر پدیده‌های مشاهده‌پذیر می‌تواند مفید باشد. هر یک از نظریه‌پردازان با دیدگاه خاص خود درباره اضطراب سخن گفته‌اند؛ به گونه‌ای که جمع بین آن‌ها دشوار است.‌ برخی از آن‌ها بدون ارائه تعریف خاصی از اضطراب، فقط به توصیف حالات اضطرابى، دسته‌بندی و بحث‌های سبب‌شناسی دربارة آن‌ها پرداخته‌اند. ما برای روشن شدن معنای اضطراب و طولانی نشدن بحث، ابتدا چند تعریف را ذکر کرده، و سپس به ارکان و عناصر اصلی که در بعضی از تعریف‌ها آمده است - تحت عنوان ویژگی‌های اضطراب - اشاره می‌کنیم. در نهایت نیز پس از جمع‌بندی تعاریف، تعریفی از اضطراب ارائه می‌دهیم.

برخی از مؤلفان سعی کرده‌اند به‌ گونه‌ای اضطراب را تعریف کنند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

ـ ناراحتی در عین حال روانی و بدنی‌ای که بر اثر ترسی مبهم و احساس نا‌امنی و تیره‌روزی قریب الوقوع در آدمی به وجود می‌آید.

ـ اضطراب، احساس رنج‌آوری است که به یک موقعیت ضربه‌آمیز کنونی یا انتظار خطری که به شیئی نامعین وابسته است.

ـ ترسی که در اثر به خطر افتادن یکی از ارزشهای اصولی زندگی شخص ایجاد می‌شود.

ـ سازمان بهداشت جهانى، حالت اضطراب را مجموعه‌ای از تظاهرات عضوی و روانی تعریف می‌کند که نتوان آن را به خطر مشخصی نسبت داد و علایم آن به صورت حمله و یا حالت مداومی باشند.

ـ اضطراب، به منزلة حالت هیجانی توأم با هشیاری مستقیم نسبت به بی‌معنایى، نقص و نابسامانی جهانی است که در آن زندگی می‌کنیم.

ـ دلهره و اضطراب، چیزی جز یک ترس مزمن و بادوام نیست. اگر انگیزه‌ای باعث ترس در شما شد و این ترس هفته‌ها و ماه‌ها ادامه یافت، شما از اضطراب رنج می‌برید.

 

ویژگی‌های اضطراب

با استفاده از بعضی تعاریف می‌توان برای اضطراب، ویژگی‌های زیر را ذکر کرد:

الف) حالت نگرانى‌ای است همراه انتظار خطری که در آینده به وقوع می‌پیوندد.

ب) حالتی رنج‌آور و ناخوشایند است.

ج) منبع اضطراب غالباً مبهم است.

د) اضطراب، همراه برخی از علایم و نشانه‌ها است.

رابطة اضطراب و ترس

در برخی تعاریف اضطراب، ترس ذکر شده بود. این، بیانگر رابطة نزدیک بین این دوحالت روانی است. این رابطه به حدی است که برخی این دو را چون دو لغت مترادف از یک ریشه و یک خانواده به کار می‌برند.

حال برای روشن شدن موضوع ابتدا باید ترس را تعریف کرده و بعد به مشترکات و تفاوت‌های آن دو اشاره کرد.

ترس عبارت است از: حالت عاطفی بسیار پیچیده و نیرومندی که با بسیاری از علایم اضطراب، از جمله ضربان قلب و نبض، التهاب معده‌اى، عدم تمرکز اندیشه، سرگیجه، سردرد، انقباض شدید عضلات همراه است. با توجه به این تعریف، به این نکته پی می‌بریم که بین ترس و اضطراب، مشترکاتی وجود دارد.

مشترکات اضطراب و ترس

الف) واکنش روانی فرد مقابل خطر: اضطراب و ترس، هر دو واکنش روانی شخص مقابل خطر هستند.

ب) برخورداری از عوارض فیزیکی و جسمى: هر دو دارای عوارض فیزیکی و جسمی مشابهی مثل لرزش دست، عرق کردن، تند شدن ضربان قلب و نفس نفس زدن هستند.

ج) علامت هشدار دهنده: در جایگاه یک علامت هشدار، اضطراب را می‌توان اساساً هیجانی نظیر ترس شمرد.

 

 

تفاوت‌های اضطراب و ترس

این دو حالت روانی دارای مشترکاتی هستند و چه بسا در مواردی قابل انطباق برهم باشند؛ اما در واقع، این دو نوع بیماری جدا از هم هستند. طبق قاعده روان‌پویایى، تفکیک ترس و اضطراب از نظر روانشناسی قابل توجیه است. هیجانی که شخص موقع عبور از عرض خیابان با نزدیک شدن سریع یک اتومبیل احساس می‌کند با ناراحتی مبهمی که از ملاقات افراد ناآشنا، در موقعیت غیر معمول به شخص دست می‌دهد متفاوت است. تفاوت‌هایی که می‌توان برای این دو مقوله نزدیک به هم ذکر کرد عبارتند از:

الف) تفاوت از جهت منبع و منشأ: عمده‌ترین تفاوتی که می‌توان بین اضطراب و ترس قایل شد، این است که منبع و منشأ آن‌ها فرق می‌کند. اضطراب مستلزم مفهوم ناایمنی یا تهدیدی است که شخص، منبع آن را به وضوح درک نمی‌کند؛ اما ترس به احساسی پوشش می‌دهد که مقابل یک شیء که خطرناک محسوب می‌شود، به وجود می‌آید. به همین دلیل، اغلب روانشناسان، ترس و اضطراب را از هم متمایز نموده و دربارة آن دو، در دو مقوله جدا از هم بحث کرده‌اند. به گونه‌ای دیگر می‌توان گفت: ترس واکنش به تهدیدی معلوم، خارجى، قطعی و از نظر منشأ بدون تعارض است؛ اما اضطراب، واکنش مقابل خطری نامعلوم، درونى، مبهم و از نظر منشأ، همراه تعارض است.

ب) تفاوت از جهت زمان: ترس، از یک موقعیت معلوم و اغلب متکی به زمان حال است و اضطراب ممکن است متوجه گذشته و آینده باشد.

ج) تفاوت در عامل خطر: ترس، عامل خطرش در خارج است؛ ولی اضطراب عامل خطرش شرایط درونى خود شخص است.

د) تفاوت در کیفیت دفاع: در هنگام ترس، وجود انسان یک کیفیت دفاعی پرتحرک، مثبت و فعال پیدا می‌کند؛ ولی در حالت اضطراب، یک کیفیت روحی مأیوس، بی‌دفاع و ناتوان در او ایجاد می‌شود.

هـ) تفاوت از جهت مدت: ترس، معمولاً عمر کوتاهی دارد؛ ولی نگرانى و اضطراب غالباً مدت طولانی‌تری دارند و سلامتی را مختل می‌سازند0برخی گفته‌اند: ترس به طور ناگهانی پیدا می‌شود؛ ولی اضطراب ممکن است در مدت زمان طولانی پدید بیاید و سال‌ها ادامه داشته باشد. البته باید توجه داشت برخی از این تفاوت‌ها، ممکن است در همة موارد صحیح نبوده و به مورد خاص توجه داشته باشد. آنچه به عنوان یک فرق اساسی بین این دو مقوله ذکر کرده‌اند، همان نا‌مشخص‌بودن منبع نگرانى در اضطراب و معلوم بودن آن در ترس است.

رابطه اضطراب با فشارهای روانی (استرس)

اضطراب با استرس که همان فشارهای روانی است، یک رابطه متقابل دارد. اضطراب، یک نوع پاسخ هیجانی است که وجه مشخصه آن، احساس ترس، بیم، و تنش فیزیولوژیک می‌باشد. اضطراب، از جمله پاسخ‌های رایج به استرس است. شایسته است قبل از بیان تأثیرات این دو حالت روانی بر همدیگر، تعریفی از استرس ارائه کنیم:

استرس، حالتی است که در آن، ارگانیزم در اثر وجود عوامل یا شرایطی که مکانیسم‌های حیاتی او را مورد تهدید قرار می‌دهند، دچار عدم تعادل می‌شود.

حال که تعریف استرس مشخص شد به رابطه این دو می‌پردازیم:

برخی رابطه این دو حالت روانی را این چنین بیان کرده‌اند: نشانه‌های جسمی اضطراب، از فشار روانی ناشی می‌شود. گاهی منشأ اضطراب فشار روانی مزمن است که در طول زمان زیادی پدید می‌آید و گاهی هم از فشارهای روانی ناگهانی سرچشمه می‌گیرد برای مثال، داشتن یک نوع زندگی فشارزا در طول مدتی زیاد، باعث اضطراب همیشگی می‌شود. به این معنا که اگر این فشار روانى به مدت طولانی در زندگی افراد باشد، خود منجر به اضطراب می‌شود. در این حالت، معمولاً منبع استرس که باعث اضطراب می‌شود مشخص است. گاهی از جهت برخی از علایم درونى و بیرونی که برای شخص در حالت استرس بروز می‌‌کند، می‌توان به ارتباط نزدیک این دو حالت روانی پی برد. عامل استرس‌زا، گاهی می‌تواند باعث نگرانى، ترس، یا آشفتگی فکری ما شود. ما معمولاً در این حالت، واکنش‌های فیزیولوژیک درونى بارزی از خود نشان می‌دهیم: به هم خوردن معده، افزایش ضربان قلب یا سفت شدن عضلات. ممکن است علایم جسمانی بیرونی نیز دیده شوند که موجب می‌شوند شخصِ دچار استرس، عرق کند، بلرزد یا تنگی نفس پیدا کند. پس می‌توان چنین نتیجه گرفت: استرس و اضطراب با یکدیگر رابطه‌ای تنگاتنگ دارند. اضطراب هم می‌تواند ناشی از استرس باشد و هم می‌تواند منبع استرس شود. اضطراب یکی از عوارض آنی و شایع استرس می‌باشد.

 

انواع اضطراب

برای اضطراب می‌توان انواع و اقسامی بیان کرد. در این‌جا ما به برخی انواع آن اشاره می‌کنیم؛ اضطراب از جهت زمان می‌تواند دارای دو نوع مزمن و موقت باشد:

مزمن: اضطراب مزمن به صورت یک ناراحتی کم و بیش دایم در سطح روانى، جسمانی یا ارتباطی آشکار می‌شود. اضطراب مزمن می‌تواند به شکل ظاهری احتراز از دیگران یا بی‌توجهی نمایان شود؛ واکنش‌هایی که باید برای اطرافیان به منزلة علایم هشدار دهنده به حساب آیند.

موقت: اضطراب موقت در خلال بیماری‌ها، جراحی‌ها یا پاره‌ای از عارضه‌های توأم با تب ظاهر می‌شوند؛ معمولاً در اوج بیماری بروز می‌کنند و پس از پایان بیماری و حتی پیش از پایان آن (در صورتی که بیماری طولانی باشد) از بین می‌روند.

از نظر تناسب با خطر، اضطراب را می‌توان به دو نوع طبیعی و عصبی تقسیم کرد:

طبیعى: اضطراب، اگر ناشی از یک خطر موجود باشد و با از میان رفتن این خطر از بین برود،‌ طبیعى تلقی می‌شود. این، اضطرابی است که غالب افراد دارند و چه بسا لازمة زندگی باشد.

عصبی(غیر طبیعى): اگر شدت اضطراب با اندازة خطر هیچ‌ تناسبی نداشته باشد یا بدون وجود یک خطر عینی و واقعی به وجود آید، در این صورت واکنش در برابر خطر غیر طبیعى تلقی می‌شود. باید گفت مرزبندی دقیق بین اضطراب طبیعى و غیر طبیعى کار دشواری است؛ اما می‌توان این گونه بیان کرد که بیمارانی که از اضطراب‌های عصبی رنج می‌بردند، بی آن که خطری فوری در کار باشد مضطرب می‌شوند.

 

 



 موجودیت هر زنده جان و حتی غیر زنده جان گذشته ای او را ثابت میکند. اگر گذشته ای نباشد طبیعتا آینده ای هم وجود نخواهد داشت. یعنی هر جیز گذشته ای دارد و این علم را به اسم تاریخ میشناسیم. بنا بر این تاریخ علم باارزشی است که اگر عمیقا به اهمیت این علم بیاندیشیم میبینیم که تاریخ نقش بسیار پرکاری را در جامعه ایفا میکند. در یک جامعه ای زنده ای انسانی نقش تاریخ از بازگویی گذشته و گذشتگان فراتر است. از نظر من جامعه ای زنده جامعه ایست که آگاهی کامل از تاریخ، هویت و ارزشهای خود داشته باشند. دانستن درست تاریخ اعضای یک جامعه را از هم پاشیدگی و اغتشاش باز میدارد و اهداف انفرادی را در محور یک هدف جمعی واحد مصروف به کار و فعالیت در می آورد. این باعث پیشرفت و موفقیتهای عظیمی میگردد که بطور انفرادی کسب همچو موفقیتها امکان ناپذیر خواهد بود. آگاهی از اتفاقات گذشته انسان را قادر به شناسایی خوبیها و بدیها و دوست و بدخواه میسازد. تاریخی که روشن باشد مردم را نه تنها در جهتی هدایت میکند که از گذشته و ارزشهایشان دور نباشند بلکه آنها را به سوی آینده ای تابناک و برنامه ریزی شده قدم به قدم همراهی میکند.

تاریخ صرفا برای بیاد داشتن گذشته و گذشتگان نیست، بلکه یکی از اهداف مهم تاریخ بکاربردن از او برای فرهنگ و تمدن سازی و حفظ هویت و ارزشهای مردمیست که متعلق به آن تاریخ میباشند. میتوان گفت که تاریخ وسیله یست که هر ملت و مردم آن را دارا بوده و چگونگی بکاربردن از این وسیله بستگی به توانایی، قابلیت و خلاقیت آن جامعه دارد.

قبل از انقلاب صنعتی که در قرن 18 میلادی در اوروپا به وقوع پیوست، تغییرات در جامعه های بشری بطور تدریجی و طبیعی رخ میداد. اما بعد از آن بیشرفتهای گوناگونی در جهت علوم ساینس و تکنولوژی به سرعت ادامه پیدا کرد و تغییرات بزرگی را بوجود آورد. هر روز ما شاهد این تغییرات هستیم که هر هفته و هر ماه شیوه ای زندگی ما را به سرعت در حال تغییر دادن است. این پیشرفتهای علمی باعث نواوریها و اختراعات فراوانی بوده که زندگی روزمره ای بشر را بی زحمتتر از همیشه ساخته است.

“گلوبلایزیشن” کلمه ای است که در زبان انگلیسی بکاربرده میشود و گرفته شده از کلمه ای “گلوب” (یعنی “جهان”) میباشد. “گلوبلایزیشن” یعنی جهانی ساختن و یا جهانی سازی. در بخشهای مختلف علمی تعریف این لغت تا اندازه ای متفاوت میباشد اما در عموم “گلوبلایزیشن” یعنی جهانی سازی صنعت، علم و تکنولوژی، فرهنگ و غیره. بعد از انقلاب صنعتی، این پدیده همگام با پیشرفت تکنولوژی به سرعت همه ای جامعه های بشری را فرا گرفت.

امروز ما از تریق انترنت و رسانه های گوناگون از هر اتفاق سیاسی، علمی، فرهنگی که در هر سرزمینی رخ دهد همزمان آگاه میگردیم و از این طریق با معلومات تازه به دانش و معلومات قبلی خود اضافه مینمایم. در باره ای تاثیرات مفید گلوبلایزیشن کتابها و مقالات فراوانی نشر گردیده است. اما سوال اینجاست که آیا همه ای تاثیراتش برای ما مفید بوده یا با جهانی شدن خوبیها از جامعه های بیگانه بدیها هم چند برابر شده است؟

فرهنگ ارتباط مستقیم با گذشته دارد. فرهنگ حاکم در یک جامعه به مدت کوتاهی ساخته نشده بلکه دوره های مختلف طولانی متعلق به آن تاریخ و مردم که پی در پی پشت سر گذاشته و رفته رفته به فرهنگ، اخلاق و شیوه ای زندگی حاظر در آن جامعه تبدیل شده است. ارزشهای ملی و فرهنگی یک جامعه از گذشته و تاریخ متعلق به آن مردم سرچشمه میگیرد.

جامعه هایی که در وظعیت فعلی که جهان در آن گرفتار است و تاثیراتی که گلوبلایزیشن در جامعه های بشری خلق نموده است آگاهی کامل ندارند، ضربه پذیرتر میباشند. مثل گذشته رقابتها به شدت ادامه دارد و رقابتهای فرهنگی جدی تر شده است. همه قدرتها بقدر توان خود میکوشند تا مرزهای فرهنگی خود را فراتر ببرند و جامعه های دیگر را تحت تاثیر فرهنگ خود قرار داده تا از این طریق صنعت و اقتصاد خود را قویتر ساخته باشند. برای رسیدن به این اهداف، نواوریهای علمی، تیکنولوژیکی و پدیده ای گلولایزیشن وسیله های خوبی هستند.

آیا هدفی شامل این همه تغییرات هست و یا این تغییرات جامعه ای بشری را در جهت نا معلومی میکشاند؟ و اگر هدفی هست کیفیت و هماهنگ بودنش با هدف واقعی یک جامعه بشری سازگاری دارد یا خیر؟

باارزشترین سرمایه برای هر مردم و هر جامعه هویت، فرهنگ و ارزشهای آن مردم است. امروز با وجود این همه تغییرات که اثر مستقیم بالای ما و فامیلهای که جامعه ما را تشکیل میدهد دارند، تنها درک این مسعله کافی نیست. بلکه مهمتر ازهمه این است که چگونه در برابر این همه تغییرات موضع گیری نمایم و نگذاریم مسیرما را فرهنگی تعین نماید که هیچ ارتبات و بستگی با هویت، تاریخ، فرهنگ و ارزشهای ما ندارد. تاریخ وسیله ایست که میتوان با آن هویت و فرهنگ خود را  قویتر ساخت و جامعه را بسوی آینده ای هدایت کرد که با تاریخ، هویت و ارزشها واقعی سازگار باشد، نه آینده ای که آینده ای یک ملت را از گذشته اش قطع بسازد.

تاریخ‌نگاری ایرانیان

تاریخ‌نگار ی به معنی ثبت وقایع مهم در ایران باستان رواج داشت و مهم شمرده می‌شد. اگرچه این نوع تاریخ‌نگاری، دودمانی و بیشتر مربوط به دربار پادشاهان بود، با این وجود در لایه‌های درونی خود سنت‌ها و آداب و ارزش‌های دینی و اعتقادی مردم ایران باستان را آشکار می‌سازد. در تورات و در سفر عزرا از وجود دفتر‌هایی در دربار هخامنشی برای ثبت وقایع توسط دبیران مخصوص سخن به میان آمده است.

عمروبن بحر جاحظ  در کتاب «التاج فی اخلاق‌الملوک» گفته است: ایرانیان به واسطه میل و رغبت فراوانی که به ثبت و حفظ آثار و اخبار داشتند، وقایع بزرگ و کارهای ارزشمند و عظیم خود و همچنین اندرز‌های سودمند و اموری را که موجب شرف و سرافرازی ایشان بود در دل کوه‌ها می‌نگاشتند یا در بنا‌های بلند و استوار به یادگار می‌گذاشتند تا بدین‌سان آنها را از خطر زوال محفوظ نگه داشته و برای همیشه پایدار سازند.

بخشی از روایات کهن تاریخی در دوره پیش از ظهور زرتشت که به‌صورت روایی سینه به سینه نقل شده، در دوران زرتشت همراه با تغییراتی با اصول دین زرتشت همسان‌سازی‌ و منطبق شده است. این روایات دینی در دوران ساسانی که دین زرتشت رسمیت و رواج یافت بار دیگر احیا شد.

در این دوران اوستا جمع‌آوری و بازنویسی شد. مهم‌ترین بخش اوستا درباره تاریخ اساطیری و افسانه‌ای ایرانی در «یشت‌ها» یافت می‌شود. حقیقت برجسته این است که چهارچوب کلی تاریخ روایی ملی و پی‌آیی شخصیت‌ها از یشت‌ها تقلید شده است. علاوه بر آن روایات دینی مانند بندهش، دینکرد و ارداویرافنامه نیز خاطرات پراکنده‌ای از دوران‌های کهن را در دل خود جای داده‌اند.

بی‌تردید سنت شفاهی برای حفظ سینه به سینه آثار دینی خود باعث می‌شد که روایات دینی به جای آنکه نوشته شوند، بیشتر شفاهی بیان شوند. در متون کهن از موبدانی یاد شده است که همه اوستا یا بخش‌هایی از آن را حفظ می‌کرده‌اند.

این سنتی پسندیده و تحسین‌شده به شمار می‌رفته است؛ گویی برتری آن بر نوشتن در این راز نهفته است که انتقال سینه به سینه اوستا و روایات دینی مفهومی «زنده» دارد که در سینه‌ها جای دارد. برخی از تاریخ‌نگاران دوران اسلامی چون طبری و مسعودی نیز از سنت انتقال سینه به سینه اوستا یاد کرده‌اند.

اما انتقال شفاهی خاطرات و تاریخ دوران باستان آفت‌های بی‌شماری داشت؛ از جمله اینکه حوادث تاریخی با افسانه آمیخته شد و دیگر آنکه رنگ ارزش‌ها و باورهای مردمانی را گرفت که در دوره‌های مختلف، آن را روایت می‌کردند.

تأثیر فرهنگ یونانی بر تاریخ‌نگاری ایرانی

دوران جدیدی که با حمله اسکندر به ایران آغاز شد تاریخ‌نگاری ایران را از نفوذ فرهنگ یونان متأثر کرد. اگرچه این دوران چندان طولانی نبود و عمر آن در حدود 2قرن ادامه یافت، اما آثار عمیقی از آن باقی ماند. در این دوران منابع کتبی تاریخ ایران مفقود شد یا از میان رفت به‌طوری که امروز منابع باستانی بسیار کمی در اختیار ماست و از آنچه یونانیان نگاشته‌اند بخش محدودی به تاریخ ایران بازمی‌گردد و همین بخش هم چندان درخور اعتماد نیست؛ مانند برزگ‌نمایی پیروزی‌های یونانیان و اسکندر در ایران که توأم با جعلیات است



 شاید فقط یک ورزشکار حرفه ای از ارزش تغذیه در انجام ورزش ها آگاه باشد و به خوبی نقش تغییراتی را که رژیم غذایی در بهبود انجام تمرینات دارد را درک کند.

شواهد بسیاری نشان دهنده رابطه بین مصرف غذا و انجام ورزش ها هستند. همچنین یک رژیم غذایی بد، به طور یقین اثر منفی بر انجام حرکات ورزشی، حتی اگر به صورت غیر حرفه ای باشند، دارد. یک رژیم غذایی که شامل مقدار کافی از کالری، ویتامین ها، مواد معدنی و پروتئین باشد، انرژی لازم برای انجام یک مسابقه و یا یک ورزژش تفریحی را تامین می کند.

توصیه های لازم در این زمینه:

ترکیبات یک رژیم غذایی که برای یک ورزشکار توصیه می شود، تا حدودی با رژیم غذایی افراد معمولی تفاوت دارد. اگرچه هرم غذایی راهنمای بسیار خوبی در این زمینه است، با این حال مقدار مصرف هر گروه از غذاها، بسته به نوع ورزش و میزان تمرینات و همچنین زمان انجام آنها متفاوت است. علاوه بر این، کالری مورد نیاز بسته به سایز، سن، جنسیت و میزان انجام ورزش ها و حرکات ورزشی دارد و به همین دلیل، تعداد وعده های غذا نیز از فردی به فرد دیگری متغییر است.

کربوهیدرات ها:

کربوهیدرات های مرکب، جزء اصلی یک رژیم هستند که در غذاهایی چون پاستا، ماکارونی، انواع نان های شیرینی، نان های سبوسدار و برنج وجود دارند. کربوهیدرات ها تامین کننده انرژی، فیبر، ویتامین ها و مواد معدنی هستند و در عین حال، دارای مقدار ناچیزی چربی هستند. یک رژیم غذایی مملو از کربوهیدرات ها، باعث افزایش ذخیره انرژی بدن از کربوهیدرات ها (که گلیکوژن نامیده می شود) می شود. و همین موضوع باعث انجام هرچه بهتر ورزش های استقامتی، به ویژه در زمان های بیش از یک ساعت می شود.

امروزه روش کلاسیک و سنتی ذخیره کربوهیدرات ها، منسوخ شده است و به جای آن از روش جدید و اصلاح یافته استفاده می شود که در افزایش گلیکوژن ماهیچه ها کم ضررتر و موثر تر است. مهم ترین عاملی که ذخیره گلیکوژن را افزایش می دهد، سوزاندن 50 تا 60 درصد از کربوهیدرات ها و تبدیل آن به انرژی در طول روز است.

قندهای ساده که در موادی نظیر نوشابه های غیر الکلی، انواع مرباها و ژله ها و آبنبات ها هستند، اگرچه کالری بسیار زیادی را به بدن می رسانند، اما از نظر غذایی ارزش چندانی ندارند. و در حقیقت، اگر دقیقا" پیش از انجام ورزش ها مصرف شوند، باعث کاهش کارآیی ورزشکاران می شود و حتی ممکن است منجر به هیپوگلیسما (کاهش میزان قند خون) شوند.

پروتئین ها:

مهم ترین نقش پروتئین ها در در بدن، رشد و ترمیم بافت های بدن است. بسیاری از مردم بر این عقیده هستند که ورزشکاران به مقدار زیادی پروتئین نیاز دارند و رژیم آنها باید از مقدار پروتئین بالایی برخوردار باشد، تا ماهیچه های آنها رشد کنند. اما محققان بارها و بارها در آزمایشات و تحقیقات خود، چنین نظریه ای را غلط بر شمرده اند و این موضوع که رژیم پروتئین باعث رشد و افزایش ماهیچه ها می شود، نادرست است. تنها عاملی که باعث افزایش حجم عضلات بدن می شود، انجام تمرینات شدید و مداوم است.

 

مصرف پروتئین در ورزشکاران و افرادی که به تمرینات بدنسازی می پردازند، در مقایسه با افراد معمولی، تنها مقدار بسیار کمی افزایش می یابد و البته اغلب آنها این مقدار ناچیز را از راه خوردن غذای زیاد جبران می کنند. به طوری که اغلب ورزشکاران آمریکایی بیش از نیاز بدنشان پروتئین مصرف می کنند و حتی این مقدار به دو وعده در روز می رسد.

بنابراین بدن افراد برای افزایش عضلات و ماهیچه ها، پیش از آنکه شروع به ورزش های سنگین و سخت کنند، نیاز به پروتئین دارد. البته باید یادآور شد که پروتئین اضافی تبدیل به انرژی شده و حتی در بعضی مواقع به شکل چربی در بدن ذخیره می شود. به همین دلیل مصرف بالای اسیدآمینو ها وپروتئین ها به هیچ عنوان توصیه نمی شود. زیرا ممکن است علاوه بر ایجاد کمبود کلسیم، بار زیادی بر روی کلیه ها میگذارند که نیازمند تصفیه بیشتر مواد پروتئینی نیتروژن دار است.

آب و مایعات:

آب مهم ترین ماده برای بدن است و علیرغم اهمیت آن از سوی ورزشکاران نادیده گرفته می شود. آب و مایعات برای آب رسانی به اندام های بدن و تنظیم دمای آن بسیار ضروری هستند. آبی که بدن از راه تعریق از دست می دهد تا خنک بماند، ممکن است در طول مدت یک ساعت ورزش، به چبدین لیتر برسد.

افراد بالغ و بزرگسال، هرگونه کاهش وزن در طول ورزش را که به علت از دست دادن آب بدن است، باید از طریق نوشیدن آب و دیگر مایعات جبران کنند. بهترین روش برای آنکه مطمئن شوید آب کافی به بدن شمادر حین ورزش می رسد، آنست که ادرار شما شفاف باشد.

چند توصیه برای رساندن آب کافی به بدن:

• به مقدار کافی آّب، آبمیوه و شیر بنوشید.

• از نوشیدن آشامیدنی های کافئین دار، جدا" خودداری کنید. زیرا کافئین یک ماده ادرار آور است و باعث از دست رفتن آب بدن می شود.

• قبل، بعد و در حین ورزش به مقدار کافی مایعات بنوشید.

• در طول ورزش به کودکان مقدار کافی مایعات بخورانید. زیرا آنها مانند افراد بزرگسال در مقابل تشنگی ممکن است واکنش نشان ندهند.

بدست آوردن وزن مناسب برای مسابقات:

هر گونه تغییر در وزن بدن به منظور شرکت در مسابقات، باید بصورت بی خطر و موثر صورت گیرد. در غیر اینصورت ضرر آن بیش از منفعت آن است. پایین نگه داشتن وزن بدن به طور غیر اصولی، کاهش سریع وزن و یا افزایش وزن به طور سریع و غیر طبیعی ممکن است اثرات سوء و بدی بر روی سلامت بگذارد.

بنابراین هر گونه افزایش یا کاهش وزن باید به طور صحیح و اصولی انجام شود. ورزشکاران جوان که قصد دارند وزن خود را کاهش دهند بهتر است از یک متخصص رژیم و تغذیه کمک بگیرند. در غیر این صورت ممکن است از نظر سلامت دچار مشکلاتی شوند.

هرم غذایی؛ راهنمای خوبی برای چگونگ مصرف انواع غذاها است و اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، ویتامین ها و دیگر مواد معدنی لازم به بدن خواهد رسید.

پیش از انجام هر ورزشی، با یک متخصص و یا فرد حرفه ای در زمینه تغذیه و رژیم صحبت کنید تا بر طبق نوع ورزش، سن، جنسیت و ... راهنمایی های لازم را به شما بکند.

           

ارتباط تغذیه با ورزش از پیش از عصر طلائى یونان شناخته شده بوده است. توجه به فعالیت‌هاى جسمانی، غذاى مناسب و در کل سلامت عمومى بدن ذهن دانشمندان سامورائی، هندی، مصری، ایرانى و دیگر تمدن‌هاى قدیمى را به خود مشغول نموده بود. بیابانگردان اولیه از غذاهائى چون ماهی، گوشت حیوانات وحشی، دانه‌ها، حبوبات، غلات و میوه‌هاى وحشى در دسترس استفاده مى‌کردند. در واقع مى‌توان عده‌اى از آماده‌ترین افراد این گروه از لحاظ جسمانى را اولین ورزشکاران تاریخ نامید، چرا که اغلب مسافت‌هاى طولانى را در زمین دشمن یا اقلیم‌هاى ناآشنا براى به‌دست آوردن غذا طى مى‌کردند. بعدها، وقتى شکارچیان به‌طور ثابت در یک محل مستقر شدند، براى تقویت دست‌ها به انجام ورزش هم مبادرت ورزیدند.

ورزش و مکملهای غذایی

 

بیشتر متخصصین تغذیه معتقدند که غذا بهترین منبع مواد مغذی است.در صورتی که غذاهای متنوعی از غلات،سبزیجات،میوه جات،لبنیات و گوشت مصرف کنید،به قرص های ویتامین و مواد معدنی نیاز پیدا نمی کنید.با این وجود در صورتی که نوعی بیماری یا نیازهای تغذیه ای خاصی دارید که با منابع معمول غذایی قابل رفع نیست یا اینکه اصولاً از یک نوع مواد غذایی خاص استفاده نمی کنید(مثلاً از شیر تا سایر محصولات لبنی مصرف نمی کنید). ممکن است مکمل برای شما سودمند باشد.

 

شزایط زیر احتمالاً نیاز به مکمل دارد:

 

کمبود لاکتات:افراد مبتلا به کمبود لاکتات قادر به هضم شیر و برخی فرآورده های شیر نیستند در صورتی که این افراد به اندازه کافی از سایر مواد غذایی محتوی کلسیم فراوان (نظیر اسفناج،کلم و باقلا)استفاده نکنند،مصرف یک مکمل کلسیمی مفید خواهد بود.به طور مشابه افرادی که آلرژی به شیر دارند یا از شیر و محصولات آن خوششان نمی آید نیز احتمالاً از مکمل کلسیمی سود خواهند برد.رژیم گیاهخواری،ویتامین B12،آهن،روی و مکمل های کلسیمی ممکن است مورد نیاز باشند.

کمبود ویتامین یا مواد معدنی:

در صورت تشخیص کمبود ویتامین یا یک ماده معدنی بخصوص،استفاده از مکمل در درمان این کمبود کمک کننده می باشد.

اما چگونه میتوانید بفهمید که نیازهای خاص دارید یا اینکه رژیم غذایی شما فاقد مواد مغذی کلیدی است؟

به عنوان یک ورزشکار شما از ارزیابی تغذیه ای برای بررسی عادات غذایی اخیرتان،تشخیص مواردی که به طور مناسب رعایت می کنید،برای نشان دادن راههای بهبود و شناسایی نیاز خود به مکمل ها سود خواهید برد.تجربه نشان میدهد ورزشکاران از مکملهایی استفاده میکنند که رژیم غذایی آنها بطور کامل این نیازها را تأمین نموده و در مورد مواد مغذی که کمبود دارند از مکمل مناسب استفاده نمی نمایند یک ارزیابی تغذیه ای میتواند  خلاءهای تغذیه ای شما را پرکند.

 

بسیاری از ورزشکاران حرفه ای ادعا می کنند که از مصرف مکملها سود برده اند مع الوصف در مورد ادعای این ورزشکاران دو نکته را باید به خاطر داشت:نخست آنکه بسیاری از این ورزشکاران حرفه ای از طریق انجام فعالیت های بسیار شدید و طاقت فرسا به بدنشان فشار می آورند.ممکن است در برخی مراحل تمرین خود به مواد مغذی اضاقی نیاز داشته باشند.بسیاری از تبلیغاتی که رای مکمل ها میشوند،اغواکننده و فریبنده هستند و فوایدی برای آنها ذکر میشود شاید مصرف یک قرص از اینکه در روز سه لیوان شیر بنوشید و یک ظرف لوبیا بخورید،ساده تر به نظر برسد ولی مصرف مکملها یک راه حل ساده نیست.قسمت دشوار در ارزیابی دعوی سازندگان مکمل این است که بر خلاف داروها و مواد غذایی لازم نیست که سازندگان مکمل به طور قانونی بی خطر بودن یا موثر بودن مصرف آنها را اثبات نمایند.این بدان معنی است که شما به عنوان یک مصرف کننده باید در اینکه از مکمل استفاده کنید یا خیر،بسیار محتاط باشید قبل از مصرف یک مکمل غذایی،به سوالات زیر پاسخ دهید:

آیا مصرف مکملها قانونی است؟

بسیاری از مواد موجود در مکملهای غذایی برای ورزشکاران شرکت کننده در مسابقات ممنوع بوده و جزو موارد دوپینگ محسوب میشوند.بنابراین مراقب باشید که اشتباهاً از مکملی استفاده نکنید که باعث محرومیت شما از ورزش شود و برچسب روی مکمل را با دقت مطالعه کنید تا بدانید واقعاً چه چیزی در این مکمل وجود دارد.

آیا مصرف مکملهای غذایی بی خطر است؟

بعضی مکملهای غذایی(حتی مواد مغذی آلی)در صورتی که بیش از حد توصیه شده دریافت شوند،دارای عوارض سمی خواهند بود.سایر مواد نیز ممکن است باعث عدم تعادل و کمبود شوند که به چگونگی تداخل عمل آنها با سایر مواد مغذی در بدن بستگی دارد.بر خلاف داروها،مکملهای غذایی قبل از اقدام به فروش تحت آزمونهای امنیتی وسیع قرارنمی گیرند لذا احتمال بروز عوارض پیش بینی نشده در آنها وجود دارد .

 

یک نمونه از مکمل گیاهی وجود دارد که میتوانند عوارضی جانبی خطرناکی داشته باشد و 20 مورد مرگ در اثر مصرف آن گزارش شده است.

آیا مصرف مکملهای غذایی موثر است؟

به منظور تعیین اثربخشی یک ماده غذایی،مطالعات کیفی زیادی مورد نیاز هستند.یک مطالعه منفرد روی تعداد کمی از افراد کافی نیست. لذا بدرستی به این سوال نمی توان پاسخ داد .

آیا مصرف مکمل برای ورزشکاران ضروری است ؟

با وجودی که مکمل ممکن است قانونی،بی خطر و موثر باشد(به عنوان بهبود دهنده کارآیی)لازم است تعیین کنید که آیا واقعاً به آن نیاز دارید.به عنوان مثال در بسیاری از دوندگان مسافتهای طولانی زن ذخایر آهن پایین است و میتوانند از مکمل آهن بهره ببرند،ولی در صورتی که ذخایر شما طبیعی باشند،این مکمل برای شما ضروری نمیباشد.کراتین ممکن است برای ورزشکاران درگیر در ورزشهای قدرتی تا حدی ارزشمند باشد ولی در صورتی که یک ورزشکار استقامتی هستید نیاز به آن ندارید و عوارض جانبی احتمالی آن توجیه پذیر نیست.این مطلب را همیشه در نظر داشته باشید که هیچ رژیم غذایی وجود ندارد که موجب قهرمانی یک ورزشکار عادی گردد.فقط رژیم غذایی صحیح و منطقی،شرایط را برای حداکثر آمادگی جسمانی و انجام مطلوبی فعالیت مهیا میکند.

 



برای دانلود نمونه سوالهای عربی اول دبیرستان مخصوص پیام نور (آموزش ازراه دور) ابتدا روی خط زیر کلیک کنید.

 

اللهُمَّ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج

 



 برای دانلود نمونه سوالهای عربی سوم راهنمایی روی خط زیر کلیک نمایید

 

 

 



 لطفا برای دانلود نمونه سوالهای عربی دوم راهنمایی روی کلمه زیر کلیک کنید.

 


 علم، چراغ راه انسان است و مسیر حرکت تکاملی او را روشن می کند تا بتواند به آسانی به اهداف خویش برسد وبه قله کمال راه یابد. علم آموزی و دانش طلبی از ویژگی های انسان است و او را از حیوانات متمایز می سازد و به زندگی او جلوه خاص انسانی می بخشد.

علم و آگاهی، نخستین شرط موفقیت انسان، بلکه پایه و اساس سعادت او است. خوشی های دنیا و آخرت بهوسیله علم به دست می آید. پیامبر اکرم(ص) فرمود: (انّ الله یطاع بالعلم ویعبد بالعلم و خیرالدنیا والآخرة مع العلم وشرّ الدنیا والآخرة مع الجهل;1 خداوند به وسیله علم اطاعت می شود. خیر دنیا و آخرت با علم است و شر و بدی دنیا و آخرت همراه با جهل و نادانی است.)

به تحقیق انسان بدون آگاهی و شناختِ راه های موفقیت و شرایط بهتر زندگی کردن، نمی تواند به پیروزی برسد.علی(ع) به کمیل فرمود: (مامن حرکة الا و أنت فیه محتاج الی معرفة;2 ای کمیل، هیچ حرکت (و کاری) پیش نخواهد رفت جز این که در آن شناخت لازم را داشته باشی.)

حیوانات به دلیل تمایلات حیوانی و شعور فطری از اشتباه و انحراف محفوظ اند و براساس یک نظم دقیق جبراً در حرکت می باشند. حیوانات در زندان غریزه محبوس اند و از ده ها قرن پیش تاکنون به طور یک نواخت زندگی کرده اند و هیچ پیش رفتی نداشته اند; ولی انسان به حکم اختیار و آزادی گرفتار اشتباهات می شود و گاهی چیزهای زیان بار را سودمند می پندارد و چیزهای پرفایده را بی فایده تلقی می کند. با وجود این، انسان یک امتیاز وبرتری بزرگ دارد و آن این که بر اثر داشتن عقل و اندیشه و آزادی توانسته است به پیش رفت های چشم گیری نایل شود. کاروان بشر به میزان ارتقای سطح علم و دانش خویش هم چنان به سوی کمال در حرکت است و تاکنون در رشته های گوناگون علمی و فنون مختلف، هزاران تحول و تطور را پدید آورده و روز به روز قوانین تازه تری از اسرار عالم هستی را کشف می کند و موقعیت بهتری می یابد. به قول یکی از دانشمندان:

(تمام موجودات زنده به استثنای انسان، نوعی علم فطری از جهان و خود دارند. این غرایز آن ها را به شکل کاملاً مطمئنی برای تماس با حقیقت میراند. بنابراین، آزادی فریب دهنده ای ندارند. فقط موجوداتی که صاحب عقل اند، فریب می خورند و در نتیجه تکامل می پذیرند. حشرات برعکس، چنین نیستند و نظم اجتماعشان از ده ها هزار سال پیش تا امروز تغییری نکرده است. برخلاف زنِ آدمی، سگ ماده هیچ گاه در مواظبت از توله هایش خطا نمی کند. پرندگان می دانند کِی باید لانه بسازند و زنبورهای عسل موادی را که برای پرورش ملکه یا کارگران یا سربازان کندولازم است، می شناسند. به علت خودکاری غریزه، جانوران آزادی ندارند که چون انسان به اقتضای هوا و هوس خود زندگی کنند. انسان هنوز راه و رسم اداره خود را نمی شناسد و هیچ گاه موفق به بنای یک تمدنی استوار نشده است. گویی شعور آدمی هنوز به آن درجه از کمال نرسیده است که بتواند زندگی اجتماعی ما را به همان خوبی که غریزه به اجتماع مورچه ها نظم می دهد، هدایت کند. بنابراین بزرگ ترین مساعی ما باید صَرف تقویت نیروی روانی گردد.)3

ما در تمام کارهای مربوط به دنیا و آخرت نیازمند به علم و آگاهی هستیم; درباره غذایی که می خوریم باید خواص آن را بدانیم و تأثیر آن را در جسم و جان خود بشناسیم; درباره معاشرت و رفتار با بستگان و دوستان و اطرافیان نیازمند شناخت خصوصیات روحی و اخلاقی آنان هستیم; در انتخاب دوست، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، انتخاب همسر و… اگر از روی آگاهی و شناخت تصمیم نگیریم، ممکن است زیان های جبران ناپذیری بر ما وارد شود.

در کارهای معنوی و دینی هم علم و آگاهی محور اصلی است. حتی عبادت بدون علم بی ارزش است، زیرا سودی برای شخص ندارد و او را به کمال نمی رساند. علی(ع) فرمود: عابد بی علم، هم چون خر آسیاب است که همواره در یک جا می چرخد و گامی پیش نمی رود.)4

 

اهمیت علم از دیدگاه اسلام

از نظر اسلام، علم و معرفت بسیار مهم اند. از این رو آگاه ساختن مردم به حقایق و بیان اسرار آفرینش که نشانه های قدرت الهی است، در رأس تعالیم و اهداف پیامبر(ص) قرار داشت. قرآن می فرماید: (خدا بر مؤمنان منت نهاد که فرستاده ای از خود ایشان را برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکیزه شان کند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد…)5

علم، سبب رشد عقلانی انسان است و استعدادهای نهفته وجودش را به فعلیت می رساند. علی(ع) فرمود: (العقل غریزة تزید بالعلم والتجارب; عقل غریزه ای (انسانی) است که با دانش و تجربه اندوزی زیاد می شود). امام صادق(ع) در سخنی فرمود: (کثرة النظر فی العلم یفتح العقل; درس خواندن و مطالعه مستمر و زیاد، عقل را شکوفا می کند.)6

اهمیت این مسئله هنگامی روشن تر می شراه های رسیدن به موفقیت,تحقیق و مقاله,,

:: 15:43 ::  نويسنده : فاطمه زاهدی

 علامت استاندارد نشان مرغوبیت کالاست و اجناس یا خدماتی که هیچ نشان استانداردی بر خود ندارند، برای استفاده و خرید به‌هیچ عنوان مناسب نیستند


شاید نتوان تعریف خیلی دقیق و صحیحی از استاندارد ارایه کرد، ولی به‌طور کلی می‌توان این‌گونه عنوان کرد که استاندارد آزمایش‌ها و مطالعات گذشته برای نتیجه‌گیری و استفاده در آینده است.

البته باید به این مهم توجه داشت که در طول تاریخ همواره معیارهای استاندارد تغییر می‌کند و هیچ‌گاه یکسان نیست. به‌واقع هر دوره‌ای استاندارد خود را می‌طلبد. امروزه وقتی کالایی را خریداری می‌کنیم به غیر از برند آن به تاریخ تولید، انقضا و نشان یا نشان‌های استاندارد آن توجه می‌کنیم.

استانداردها اما تنها مربوط به کالا نمی‌شوند، بلکه بسیاری از خدمات را نیز شامل می‌شوند. باید قبول کرد هر کالا و یا هر نوع خدماتی باید در یک چارچوب مشخص ارایه شود و این چارچوب‌ها را می‌توان با استاندارد تعریف کرد. در دنیای امروزی تقریباً تمامی کشورها برای خود یک استاندارد ملی دارند.

به ‌عبارت دیگر در بیشتر کشورها سازمانی وجود دارد که بر کیفیت کالاها نظارت می‌کند که به نام سازمان استاندارد معروف است. در برخی موارد بسیاری پا را فراتر گذاشته و موسساتی را ایجاد کرده‌اند که کارشان استاندارد است. با این اوصاف تعداد استانداردهای صادر شده مرتب بالاتر و بالاتر رفت، به‌گونه‌ای که درحال حاضر بسیاری از حرفه‌های مختلف در دنیا استاندارهای مخصوص خود را دارند. در این صفحه همشهری زندگی نشان‌های معتبر استاندار را معرفی می‌کنیم. صفحه‌واقعیت این است که این‌ها مشتی از خروار ستانداردهای موجود در دنیا هستند!

استاندارد اروپا

این استاندارد که با عبارت مخفف CE نشان داده می‌شود، به منظور استانداردسازی اجباری در بسیاری از محصولات تجاری و صنعتی که در منطقه اقتصادی اروپا تولید یا به فروش می‌رسند، ارایه شده است. این حروف اختصار کلمات فرانسوی Communauté Européenne است. محصولاتی که واجد دریافت علامت CE می‌شوند، باید از نظر سلامت، امنیت و مضرنبودن برای جسم انسان و طبیعت مورد بررسی قرار گیرند و اگر واجد این شرایط باشند قادر به دریافت این نشانه خواهند بود.

به‌طور کلی و به عبارت ساده‌تر نشان ‌CE گویای مطابقت محصول با مقررات جامعه اروپا درخصوص ایمنی، سلامت و حفاظت مصرف‌کننده و محیط‌زیست است. هدف اصلی استاندارد، مطابقت محصول با الزامات اساسی مقررات جامعه اروپاست و اجازه می‌دهد که محصولات به‌طور آزاد در بازار اتحادیه اروپا عرضه شوند. این درحالی است که به مسئولان گمرک‌ها و مقامات مربوطه هم اجازه می‌دهد محصولات غیرمنطبق را از بازار اتحادیه اروپا جمع‌آوری کنند.

استاندارد آمریکا

مؤسسه ملی استاندارد یا ANSI (American NationalStandards Institute) یک موسسه خصوصی غیرانتفاعی است که بر نحوه استانداردهایی که برای محصولات، خدمات، روندها، سیستم‌ها و کار کارمندان صادر می‌شود، نظارت می‌کند. یکی دیگر از کارهای این موسسه این است که استانداردهای آمریکا را با استانداردهای جهانی تطبیق می‌دهد تا از آن‌ها به‌صورت جهانی و در سطحی وسیع‌تر نیز بتوان استفاده کرد.

کار اصلی این موسسه این است که اعتبار استانداردهای تولید شده به‌وسیله نمایندگان موسسات استانداردسازی، آژانس‌های دولتی، گروه‌های مصرف‌کننده، شرکت‌ها و... را تایید می‌کند. این استانداردها تضمین می‌کنند که محصولات دارای عملکرد و ویژگی‌های یکسانی هستند تا مصرف‌کنندگان از محصولاتی با همان مشخصات استفاده کنند و به همان صورت آزمایش شوند. دفتر مرکزی این موسسه در واشنگتن و دفتر عملیاتی آن در نیویورک است. 

ایزو

ایزو ‌مخفف سازمان بین‌المللی استاندارد (International Standard Organization) است.

موسسه بین‌المللی استانداردسازی(ایزو) یک فدراسیون بین‌المللی متشکل از نهادهای ملی استاندارد است. تعداد این نهادها بیش از 140تاست که هر یک از آن‌ها متعلق به یک کشور هستند. ایزو یک سازمان غیردولتی(NGO) است که در سال1947 میلادی تاسیس شد. وظیفه ایزو ارتقای توسعه استانداردسازی و فعالیت‌های مربوط به آن در دنیاست.

تمامی این امور برای ایجاد تسهیلات در زمینه صادرات و واردات کالاها، فن‌آوری‌ها و خدمات است. مجموع فعالیت‌های ایزو قراردادهای بین‌المللی است که به‌عنوان استانداردهای بین‌المللی انتشار پیدا می‌کند. جالب است بدانید سیستم‌های مدیریتی ایزو از طریق بیش از 430هزار سازمان در 158کشور به اجرا درمی‌آید. حدود 300استاندارد ایزو به‌صورت عمومی در دسترس هستند. به‌عنوان مثال استاندارد ایزو14001 استانداردی مربوط به مدیریت محیطی است. 

استاندارد TUV

یکی از معتبرترین استانداردهای دنیا متعلق به سازمانی است در آلمان که روی سلامتی کالاهای صنعتی ارایه شده از جانب شرکت‌های مختلف نظارت دارد تا استانداردهای ارایه شده برای سلامت انسان و محیط‌زیست را تامین کنند.

این سازمان به‌عنوان یک مشاور مستقل بر سلامت کارکرد کالاها یا محصولاتی مانند محصولات کشاورزی، دودزایی وسایل نقلیه، استاندارد ساخت موتور خودروهای سنگین و سبک و تاسیسات انرژی را نظارت دارد. 

بسیاری از زیرشاخه‌های دارنده TÜV می‌توانند به عنوان سازمان‌دهندگان و هم‌چنین گسترش‌دهندگان مقوله انرژی و مفاهیم وابسته به آن عمل کنند و راه‌حل‌هایی برای مشکلات زیست‌محیطی ارایه دهند. آن‌ها باید خود از قوانینی که بر مبنای TÜV به آن‌ها اهدا می‌شود، تبعیت کنند و در راستای سلامت انسان و محیط گام بردارند. شایان ذکر است که استاندارد TÜV قابلیت انطباق با انواع ایزوها را دارد.

استاندارد حلال

این استاندارد مختص کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان است. از نام این استاندارد مشخص است که بیشترین کاربرد آن برای موادغذایی است و نشان می‌دهد که مسلمانان می‌توانند ماده غذایی را که از چنین استانداردی برخودار است، مصرف کنند. در سال2004 استاندارد غذای حلال تدوین و در سال2006 بنگاه توسعه صنعت حلال (HDC)برای هماهنگی و یکپارچه شدن توسعه صنعت حلال مالزی تأسیس شد.

البته در کشورهای اسلامی به‌دلیل آن‌که اکثریت جمعیت را مسلمانان تشکیل می‌دهند، طبیعی است که این محصولات غذایی بر طبق شریعت اسلامی حلال باشند، اما برای بسیاری از مسلمانان ساکن کشورهای غیرمسلمان داشتن چنین استانداردی بر روی موادغذایی لازم است.

باید به این نکته مهم توجه داشت که بر اساس چارچوب‌های وضع شده غذای حلال نه تنها باید از هرگونه ترکیب حرام بلکه از هر ناپاکی عاری باشد. در نتیجه این موضوع می‌تواند فراتر از خط تولید بلکه تا مرحله بسته‌بندی و انبار و... هم‌پیش برود.

 



 کانادا (به انگلیسی: Canada) کشوری در شمال قارهٔ آمریکای شمالی و دومین کشور پهناور جهان است که بخش زیادی از خاک آن به دلیل سرمای هوا و نزدیکی به قطب شمال، خالی از سکنه‌است. ساختار حکومت در کانادا از پادشاه یا ملکه بریتانیای کبیر، دولت محوری فدرال، دو مجلس سنا و عوام، دولت‌های ایالتی و فرماندار کل که به عنوان نماینده ملکه الیزابت ایفای نقش می‌کند، تشکیل شده‌است. رأی دهندگان کانادا و شهروندان نیز در قاعده این هرم قرار می‌گیرند.

پادشاه کشور کانادا ملکه الیزابت دوم است که قانون به امضا و به نام او رسمیت و ضمانت اجرایی می‌یابد. این کشور با دارا بودن ۱۰ استان و ۳ ناحیه توسط دولت‌های مستقل از هم اداره می‌شود، که در مجموع زیر پوشش دولت فدرال قرار گرفته و کانادای متحد را پدید آورده‌اند. این کشور از غرب و شرق به اقیانوس اطلسو اقیانوس آرام و از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و قاره شمالگان محدود می‌شود و از جنوب و شمال غرب با ایالات متحده آمریکا همسایه‌است. هرچند کانادا پس از روسیه بزرگ‌ترین کشور جهان است، اما جمعیت آن تنها حدود یک پنجم جمعیت روسیه است. نزدیک به ۹۰ درصد از جمعیت این کشور تا فاصله ۲۰۰ کیلومتری مرز آمریکا زندگی می‌کنند.

نزدیکی جغرافیایی این کشور، به آمریکا سبب شده تا روابط اقتصادی کانادا و آمریکا بسیار گسترده باشد، به گونه‌ای که آمریکا و کانادا بزرگترین رابطه اقتصادی را در جهان دارند و حجم معاملات این دو کشور با هم از معاملات هر دو کشور دیگری در جهان بیشتر است. با این حال این رابطه اقتصادی قوی، مضراتی هم برای کانادا در پی داشته‌است. آلودگی ناشی از فعالیت کارخانه‌های آمریکایی در نزدیکی مرز دو کشور یکی از این مضرات است. کانادا منابع طبیعی فراوانی دارد. آب و هوای آن سرد و در بیشتر نقاط قطبی است. البته آب و هوا، در بخش جنوب غربی، جایی که شهر ونکوور در آن قرار دارد، معتدل است. آبشار نیاگارا، عریض‌ترین آبشار جهان هم در این کشور قرار دارد. این کشور تا سال ۱۷۱۳ مستعمره فرانسه بود. در این سالانگلیس کنترل آن را در دست گرفت. در قرن نوزدهم کانادا استقلال یافت. این کشور عضو کشورهای همسود (مشترک‌المنافع) است. کنفدراسیون کانادا، زیر تشریفاتسلطنت مشروطه مرتبط با پادشاهی متحده اداره می‌شود.

پایتخت سیاسی کانادا شهر اتاوا است، محلی که در آن مجلس کشور و خانهٔفرماندار کل قرار دارد. او به صورت تشریفاتی رئیس مملکت است و به عنوان نمایندهملکه الیزابت دوم در کانادا، مستعمرهٔ سابق بریتانیای کبیر، زندگی می‌کند.

بر پایه آمار ۲۰۰۶ (میلادی)، ۱۳۸٬۰۷۵ فارسی‌زبان در کانادا زندگی می‌کنند.


 

نام کانادا 

تاریخ 


آثار بدست آمده از زندگی نخستین بومیان کانادایی که در بخشی از این کشور به مدت طولانی ساکن بودند و نیز بررسی‌های باستان‌شناسی در شمالی‌ترین بخش کشور، یوکان نشان می‌دهد که زندگی در آن به ۲۶۵۰۰ سال پیش در جنوبی‌ترین بخش به ۹۵۰۰ سال پیش برمی گردد. در سال ۱۴۹۷، جان کابوت پس از رسیدن به سواحل نیوفوندلند، یک مستعمره بریتانیایی ایجاد کرد. حدود ۴۰ سال بعد، ژاک کارتیه به دهانه رود سن لوران (در نزدیکی شهر مونترال) قدم گذاشته و مستعمره‌ای فرانسوی بنا نهاد. از آن پس، مهاجران بریتانیایی بیشتر در سواحل دریا و خلیج هادسن مستقر شدند، در حالی که فرانسویان بیشتر به سوی مناطق داخلی کانادا روان شدند. در سال ۱۷۸۳، بریتانیا کنترل بخش فرانسوی‌نشین کانادا (ایالت کبک کنونی) را نیز در اختیار گرفت.

سیاست، دولت و قانون


با افزودن لایحهٔ الحاقی قانون اساسی که در روز اول ژوئیه سال ۱۸۶۷ و قانون کانادا که در سال ۱۹۸۲، به تصویب رسید، استقلالش را از بریتانیای کبیر اعلام کرد. این روز به نام روز همپیمایی در تاریخ کانادا ثبت شد. نوع حکومت کانادا، پادشاهی قراردادی (مشروطه)فدرال، همراه با نظام پارلمانی است. این کشور از ده استان و سه خطهٔ جداگانه تشکیل شده که مردم آن چند فرهنگه و به دو زبان مختلف گویش می‌کنند که در سطح فدرال، زبان رسمی آن، هم انگلیسی و هم فرانسوی است.

قانون 

سیستم قضایی کانادا نقش مهمی در معرفی قوانین این کشور بازی می‌کند و قدرت لغو قوانین مغایر با قانون اساسی را داراست. دادگاه عالی این کشور، بالاترین مرجع قضایی کشور است و توسط قاضی ارشد، ریاست می‌شود. نه عضو آن توسط فرماندار کل به پیشنهاد نخست وزیر انتخاب می‌شود.

تمامی قضات در سطح عالی و استینافی (استانی) توسط فرماندار، به پیشنهاد نخست وزیر و وزیر امور قضایی، بعد از مشورت با سازمان های قانونی غیر دولتی منصوب می‌شوند. اعضای کابینهٔ فدرال، دادگاه های عالی در سطح استانی و کشوری، انتخاب می‌کنند. پست های قضایی در سطح استانی و کشوری، توسط دیگر دولت‌مردان، انتخاب می‌شوند.

قوانین در همه جا (به جز کبک که در آنجا قانون مدنی در نظام قضایی حکم‌فرماست)، اجرا می‌شود. قوانین مربوط به جرم و جنایت منحصراً در اختیار مسئولین فدرال است و در سرتاسر کانادا یکی است. سازمان های اجرای قوانین، مثل دادگاه های جنایی، در هر استان به عهده یک فرد است، اما در مناطق روستایی، نظارت برعهدهٔ پلیس سواره نظام سلطنتی کانادا (RCMP) است.

سیاست خارجی 



تقسیمات کشوری 

کانادا به ۱۰ استان و ۳ قلمرو تقسیم شده‌است. استان‌ها در مجموع استقلال زیادی از دولت مرکزی دارند، اما، درجهٔ این آزادی عمل در نزد قلمروها کمتر است. مهم‌ترین استان از لحاظ اقتصادی و سیاسی استان انتاریو می‌باشد که شهرهای تورنتو و اتاوادر آن قرار دارد. کبک، آلبرتا، بریتیش کلمبیا، مانیتوبا، نیوبرانزویک، نیوفاندلند و لابرادور،نووااسکوشیا، انتاریو، جزیرهٔ پرینس ادوارد آیلند و ساسکاچوان استان‌های این کشور هستند. ۳ قلمروی آن خطه شمال غرب، نوناووت و یوکان است. نوع حکومت در استان‌ها، فدرالیزم با درجهٔ خودمختاری بیشتر، از دولت فدرال است که این خودمختاری در نوع حکومت قلمروها کمتر به چشم می‌خورد. هرکدام از این دو بخش، یعنی استان‌ها و قلمروها، دارای فهرستی از سمبل های منحصر به خود هستند.

استان‌ها، مسئول اکثر برنامه‌های اجتماعی، مثل مراقبت های بهداشتی، آموزش و پرورش و رفاه عمومی (کمکهای مالی) هستند و با هم بیشتر درآمد را از دست فدرال دریافت می‌کنند، که این اصل تقریباً در میان ساختار حکومتی کشورهای متحد در جهان، وجود دارد. دولت فدرال، با اعمال قدرت خود می‌تواند سیاست های ملی را در مناطق استانی نیز، به اجرا بگذارد، مثل لایحهٔ الحاقی بهداشت کانادا؛ که البته مسئولین استانی می‌توانند آنها را نادیده بگیرند، اما این مسأله در عمل به ندرت اتفاق می‌افتد.برابر سازی پرداختی‌ها (حقوق)، توسط دولت فدرال صورت گرفت تا به مردم اطمینان ببخشد که استانداردهای برابری در مورد ارائهٔ خدمات و اخذ مالیات، در میان استان‌های فقیر و غنی، ارائه می‌شود.

تمام استان‌های این کشور اعضای قوهٔ مقننه که از سرتاسر ایالات و استان‌ها انتخاب می‌شوند و ریاست آن به عهدهٔ نخست وزیر است را انتخاب می‌کنند، به همان روشی که خود نخست وزیر انتخاب می‌شود. هر استان همچنین دارای یک بخش است که نمایندهٔ ملکه الیزابت است، همانند استاندار کانادا، که به پیشنهاد نخست وزیر کانادا به این سمت منصوب می‌شود که در سال های اخیر، در اینباره با دولت های استانی نیز، مشورت می‌شود.

استان‌ها و قلمروها 



استان‌ها عهده‌دار چرخاندن برنامه‌های اجتماعی کشور هستند و همراه 
دولت فدرال به جمع‌آوری مالیات می‌پردازند. هم‌زمان، دولت فدرال می‌تواند برنامه‌های ملی خود را به سرتاسر کشور معرفی کند، ولی اختیار شرکت در این برنامه‌ها با خود استان‌هاست. دولت فدرال عهده‌دار میزان کردن ثروت میان استان‌هاست، و برای این منظور همه‌ساله مقداری از درآمدهای استان‌های دارا را میان استان‌های ندار پخش می‌کند. تمامی استان‌ها و قلمروها مجلس قانون‌گذاری مخصوص خود را دارند.

جغرافیا


کانادا، دومین کشور بزرگ دنیااست، ولی جمعیت نسبتاً کمی دارد. با وجود آن‌که وسعت کانادا از همسایه‌اش آمریکا بیشتر است، جمعیتی معادل ۱۱ درصد جمعیت آمریکا دارد (۳۲ میلیون نفر در سال ۲۰۰۴).

کانادا کشوری نوین و دارای فناوری پیشرفته‌است و توان تأمین انرژی سوختی خود از منابع درون‌مرزی را دارد. این کشور دارای منابع گستردهٔ طبیعی است، و برخی از استان‌های آن وابستگی سنگینی به استفاده از این منابع دارند.

آب و هوای کانادا روی هم رفته سرد و در بیشتر نقاط قطبی است. البته آب و هوا در بخش جنوب غربی، جایی که شهر ونکوور و جزیره ونکوور از استان بریتیش کلمبیا در آن قرار دارند، معتدل است. تورنتو نیز که از شهرهای مهم این کشور است از نظر فعالیتهای بورسی در دنیا بین ۱۰ کشور مهم از نظر بورس است آب و هوای تورنتوسرد و جنگلهای تایگا در این کشور دیده می‌شود برج سی ان در تورنتو اولین برج بلند مخابراتی جهان است.

در خارج از شهر آبشار نیاگارا قرار دارد که بزرگ‌ترین آبشار از نظر عرض است و یک دهکده رویایی نیز به همین نام(نیاگارا)وجود دارد نزدیک به نیمی از مساحت کانادا را فلات لارنسی تشکیل می‌دهد، منطقه‌ای نسبتاً مسطح پوشیده از سنگ سخت که خلیج هودسون را در محاصره دارد و تا اعماق سرزمینهای داخلی نفوذ می‌کند. انتهای دور از دریای این فلات سراشیب تندی دارد که در شرق در کنار زمینهای پست اطراف رود لارنس و دریاچه‌های بزرگ مشخص است. به طرف غرب رشته‌ای از دریاچه‌های عمده (شامل دریاچهٔ وینیپگ) مرز با جلگه‌های سبزه زار مرکزی را متمایز می‌کند. منطقهٔ کوهستانی وسیعی – با بیش از ۸۰۰ کیلومتر پهنا – در غرب جلگه‌ها قرار دارد. این سلسله جبال غربی متشکل است از کوه‌های راکی مکنزی ساحلی و سنت الایاس که شامل بلندترین نقطه کاناداست. آب و هوا: اغلب نواحی کانادا، تابستانهای معتدل و زمستانهای سرد و طولانی و منتهای درجات دما را دارد. آب و هوای شمال دور قطبی است. در ساحل اقیانوس آرام میانگین دما در زمستان فقط کمی بالاتر از دمای انجماد است. در بیشتر مناطق بریتیش کلمبیا ریزش باران سنگین است. در باقی کشور میزان کل بارندگی متوسط یا کم است. تقریباً در تمامی کانادا برف سنگینی در زمستان‌ها می‌بارد.

جمعیت، فرهنگ و زبان 


دین در کانادا (سرشماری ۲۰۰۱)[۱]
         
کانادا,تحقیق و مقاله,جهان گردی, :: 14:53 ::  نويسنده : فاطمه زاهدی

 


این کشور از دو خشکی مجزا از هم تشکیل شده است که به نام‌های شبه‌جزیره مالی و بورنئو خوانده می‌شوند.

پایتخت آن کوالالامپور است اما وزارتخانه‌ها و مراکز اداری آن در شهر تازه تاسیس پوتراجایا مستقر هستند.

این کشور با کشورهای تایلند، اندونزی، سنگاپور، برونئی و فیلیپین همسایه است. این کشور در نزدیکی خط استوا واقع شده است به همین دلیل آب و هوای استوایی بر آن حاکم است و پوشیده از جنگل‌های انبوه است.

این کشور در گذشته جزو قلمرو امپراتوری بریتانیا محسوب می‌شد. کشور فدراتیو مالزی استقلال خود را در 31 ماه آگوست سال 1957 میلادی به دست آورد.

مالزی در سال‌های اخیر اجرای برنامه‌های توسعه‌ای را در دستور کار خود قرار داده است که سبب شده این کشور در زمره کشورهای صنعتی جهان دسته‌بندی شود.

malaysia Map

این کشور یکی از اعضای اتحادیه کشورهای آسیای جنوب شرقی (آ.سه.آن) است. این کشور همچنین عضو سازمان ملل متحد نیز هست.

نام مالزی برای این کشور زمانی انتخاب شد که حکومت فدراتیوی از مجموعه کشورهای آن منطقه شامل سنگاپور، برونئی شمالی و ساراواک در سال 1963 تشکیل شد.

فیلیپینی‌ها در همان زمان‌ها تلاش کردند نام مالزی که برآمده از نام قوم مالی است، را بر کشور خود بگذارند اما پیش از آنکه آنها بتوانند کاری انجام دهند، مالزی نام خود را ثبت کرد.

 آشنایی با جاذبه‌های گردشگری مالزی

 آشنایی با مترو کوالالامپور

سیاست در مالزی

کشور مالزی تحت نظر «یانگ دی-پرچوان اگونگ» که به معنی قانونگذار اعظم است اداره می‌شود که خیلی وقت‌ها از او با نام شاه مالزی یاد می‌شود.

قانونگذار اعظم مالزی برای دوره‌ای پنج ساله از میان سلاطین 9 ایالت سلنگور، پرلیس، ترنگانو، کدا، کلانتان، پهنگ، جهور و پرک انتخاب می‌شود. سران چهار ایالت دیگر مالزی در این انتخابات شرکت داده نمی‌شوند.

حدود قدرت شاه مالزی توسط قوانین فدرال ترسیم شده است و مجلس بر رفتار او نظارت می‌کند. او بر کار نخست‌وزیر و کابینه مالزی نظارت دارد.

در مالزی حزب برنده در انتخابات مجلس نخست‌وزیر را تعیین می‌کند. ماهاتیرمحمد، نخست‌وزیر سابق مالزی، کسی است که اصلاحات اساسی در ساختار اقتصادی این کشور ایجاد کرد و توانست جایگاه آن را در جهان ارتقا دهد.

او 20 سال نخست‌وزیر مالزی بود و سرانجام در سال 2003 میلادی خوداز قدرت کناره گرفت. [گفت‌و‌گو با ماهاتیر محمد]

اقتصاد در مالزی

در دهه 50 میلادی مالزی تدوین برنامه‌هایی درازمدت برای توسعه با نام برنامه‌های پنج ساله مالزی را آغاز کرد. نخستین برنامه از این دست در سال 1955 میلادی آغاز به کار کرد.
این برنامه‌ها طی سال‌های بعد دوباره بازنگری شدند و سری جدید این برنامه‌های پنج ساله در سال 1965 اجرا شدند.

مالزی در سال 1971 میلادی تلاش کرد اقتصاد خود را که بیشتر به محصولات کشاورزی وابسته بود به اقتصادی تولیدی آن هم از نوع صنعتی تبدیل کند.

مسئولان این کشور با کمک انگلیسی‌ها حرکتی را آغاز کردند و به جای اتکا بر نیروی کار داخلی از کشورهای منطقه نیروی کار جذب کردند که بیشتر در معادن و زمین‌های کشاورزی به کار گرفته می‌شدند.

با سرمایه‌گذاری ژاپنی‌ها در صنایع سنگین طی چند سال صادرات به موتور محرکه تولید ناخالص داخلی مالزی تبدیل شد. مالزی توانست در دهه‌های 80 و 90 میلادی رشد متوسط هفت درصدی تولید ناخالص داخلی را به همراه تورم اندک به دست آورد.

این رشد اقتصادی سریع برای مالزی دردسرهایی نیز به همراه داشت. مهمترین معضل کمبود نیروی کار بود که سبب موج مهاجرت شدید به این کشور شد و نیروی کار غیرقانونی در این کشور افزایش یافت.

تولید ناخالص داخلی این کشور در سال 2006 میلادی 3/132 میلیارد دلار بود که 8/8 درصد آن در بخش کشاورزی، 47 درصد در صنعت و 1/44درصد در بخش خدمات تولید شده است.

10/68 میلیون نیروی کار در این کشور فعال است و نرخ بیکاری آن 5/3درصد است. 1/5 درصد مردم آن زیر خط فقر زندگی می‌کنند و نرخ تورم آن 6/3درصد است.

این کشور منابع متوسطی هم از نفت در اختیار دارد و روزانه 611 هزار و 200 بشکه نفت صادر می‌کند.

صادرات عمده این کشور شامل تجهیزات الکترونیکی،‌نفت و گاز، چوب، روغن نخل، لاستیک، منسوجات و مواد شیمیایی است که به کشورهای آمریکا (8/18 درصد)، سنگاپور (4/15 درصد)، ژاپن (9/8درصد)، چین (2/7درصد)، تایلند (3/5درصد) و هنگ‌کنگ (9/4 درصد) صادر می‌شود.

عمده محصولات وارداتی این کشور شامل تجهیزات الکترونیکی،‌ماشین‌آلات، محصولات پتروشیمی، پلاستیک، وسایل نقلیه،‌ آهن و آلومینیوم و مواد شیمیایی است که از کشورهای ژاپن (3/13 درصد)، آمریکا (6/12 درصد)، چین (2/12 درصد)، سنگاپور (7/11درصد)، تایلند (5/5 درصد)، تایوان (5/5 درصد)، کره جنوبی (4/5 درصد) و آلمان (4/4 درصد) وارد می‌شود.

مردم مالزی

جمعیت مالزی در سال 2007 میلادی 24 میلیون و 821 هزار و 286 نفر بود که میانگین سنی آنها 4/24 سال بود. امید به زندگی در این کشور 76/72سال است.

بر اساس آمارهای سال 2003 میلادی 4/0 درصد از مردم این کشور به ویروس ایدز مبتلا بودند و دو هزار نفر هم جان خود را بر اثر این بیماری از دست دادند.

50/4درصد مردم این کشور از قوم مالی، 7/23 درصد چینی، 11 درصد اندونزیایی و 3/6درصد هندی هستند. زبان رسمی کشور مالزیایی باهاساست و زبان‌های انگلیسی، چینی و تامیل هم در آن رواج دارد.

ارتباطات در مالزی

4/342 میلیون خط تلفن ثابت در مالزی وجود دارد. به گزارش بی.بی.سی مالزی یکی از سخت‌ترین قوانین را در جهان برای روزنامه‌ها دارد. روزنامه‌ها در این کشور باید به طور سالانه مجوزشان را تمدید کنند.

صدا و سیمای ملی مالزی دو شبکه تلویزیونی و بسیاری از شبکه‌های رادیویی مالزی را در دست دارد و تعدادی شبکه خصوصی رادیو و تلویزیونی در این کشور فعال است.

مالزی در یک نگاه

مساحت 329،847 کیلومتر مربع
جمعیت 24،821،286 نفر
پایتخت کوالالامپور
واحد پول رینگیت
دامنه اینترنتی my.
پیش شماره 60+


یک شنبه 20 آذر 1391برچسب:تحقیق و مقاله,مالزی,آشنایی با مالزی, :: 10:35 ::  نويسنده : فاطمه زاهدی

حماسه کربلا، بيانگرعشق و شهادت و شهامت اصحابی است که دنيای مادی را رها کردند و با معشوق خويش پيمان بستند که امام زمان و مرادشان را تنها نگذارند و او را ياری دهند . آنان درس ايثار وايمان و شهادت را برای آيندگان به وديعه گذاشتند و خاک مزارشان تا ابد توتيای چشم هر انسان آزاده و  وارسته ای است.

 

 

مختصری از زندگی نامه حضرت عباس (ع)

 

حضرت عباس(ع) در چهارم ماه شعبان سال بيست و ششم هجری در مدينه به دنيا آمد. او فرزند بزرگ ام البنين(س) و پسرچهارم اميرالمومنين علي(ع) است. مادر او فاطمه دختر حزام بن خالد از قبيله کلاب است که تاريخ گواهی می دهد که پدران و دايی های ام البنين( س ) در دوران قبل از اسلام جزو دليران عرب محسوب می شدند و مورخان آنان را به دليری در هنگام نبرد ستوده اند، افزون بر اين، آنان علاوه بر شجاعت وقهرماني، سالار و بزرگ و پيشوای قوم خود نيز بوده اند، آن چنان که سلاطين زمان در برابرشان سر تسليم فرود می آورده اند. اينان همانانند که عقيل به اميرالمومنين علي(ع) گفت: در ميان عرب از پدرانش شجاعتر و قهرمان تر يافت نشود.(1)

ام البنين( س ) درحماسه کربلا چهار فرزند خود به نامهای عباس، جعفر،عون و عثمان را به پيشگاه الهی هديه کرد و خود طلايه دار پيام آوران کربلا پس ازحضرت زينب (س) شد. مسلم است از چنين مادر طاهر و پاکدامنی فرزندان صالحی متولد شود که هر يک حماسه جاويدانشان بر تارک روزگار بدرخشد.

حضرت عباس(ع) نيز يکی از آن آزادگان است. در مورد شمايل آن حضرت، ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبين گفته:" عباس بن علی مردی خوش صورت و زيباروی بود و چون سوار بر اسب می شد پاهای مبارکش به زمين کشيده می شد و به او قمر بنی هاشم نيز می گفتند و پرچمدار لشکر حسين(ع) در روز عاشورا بود. نام آن حضرت را امام علي(ع) انتخاب کرده است . (2) حضرت ابوالفضل (ع) نه فقط برادر جسمانی حضرت حسين(ع) بود بلکه برادر ايمانی و روحانی آن حضرت نيز بوده است. روی همان اصل و قاعده ای که پيغمبر اکرم(ص) و حضرت علي(ع) از نور واحد بودند و مکرر پيغمبر(ص) به آن وجود مقدس " انت اخی فی الدنيا و الاخره" می فرمود. اين اخوت و برادری لازمه اش تساوی و برابری آن دو در جميع جهات و درجات نيست. مقام امامت بالاتر، و ابوالفضل (ع) تابع امام بوده است. او عبدی صالح بود.( 3)

برجسته ترين نمونه اين اخوت بی نظير را می توان در ايثار و مواسات و فداکاری آن بزرگوار مشاهده کرد زيرا حضرت ابوالفضل (ع) درباره برادرش بزرگترين ايثار را انجام داد و جان را فدای او کرد و در سخت ترين بلاها و آزمايش های الهی با آن حضرت مواسات کرد. درباره حضرت عباس بن علی شاعر گفته است:

احق الناس ان يبکی عليه                                          فتی ابکی الحسين بکربلا

اخه و ابن والده علی                                                ابوالفضل المضرج بالدماء

و من واساه لا يثبيه شی                                           و جادلم علی عطش بماء

که ترجمه فارسی آن اين است:

1- شايسته ترين کسی که سزاوار است مردم بر او بگريند آن جوانی است  که ( شهادتش) حسين(ع) را در کربلا به گريه انداخت.

2- يعنی برادر و فرزند پدرش علی (ع) که همان ابوالفضل بود و به خون آغشته گشت.

 

3- کسی که با او مواسات کرد و چيزی نتوانست جلوگير او( در اين مواسات ) گردد و با اينکه خود تشنه آب بود، آب نخورد و به آن حضرت کرم کرد.(4)

اين شعر که از يک سو بيانگر مظلوميت و شجاعت حضرت عباس بن علي(ع) ، و از سوی ديگر بيانگر اخوتی بی ريا و صادق است که اعجاب همه مردم را بر انگيخت.

در وجود شريف ابوالفضل (ع) دو گونه شجاعت در هم آميخته است:

الف) شجاعت هاشمی و علوی که ارجمندتر و والاتر است و از جانب پدرش سرور اوصيا به او رسيده است.

 

ب) شجاعت عادی که از جانب مادرش ام البنين (س) به ارث برده است ، زيرا که در ميان تيره مادرش، جدی پيراسته چون عامرين مالک بن جعفر بن کلاب بوده است که به سبب قهرمان سالاری و شجاعتش او را " ملاعب الاستة" يعنی کسی که سر نيزه ها را به بازی می گيرد، می ناميدند.(5)

  

فضايل حضرت عباس(ع)

 

1- ادب: حضرت علي(ع) از همان اوايل خردسالی حضرت عباس(ع) ، توجه خاصی به تربيت او داشت و او را به تلاشها و کارهای مهم و سخت مانند کشاورزي، تقويت روح و جسم، تيراندازي، شمشيرزنی و ساير فضايل اخلاقی ، تعليم و عادت داده بود. (6)

روايت شده است که حضرت عباس(ع) بدون اجازه در کنار امام حسين(ع) نمی نشست و پس از کسب اجازه مانند عبدی خاضع دو زانو در برابر مولايش می نشست. او تربيت شده حضرت علي(ع) است که از همين مکتب درخشان درس ادب آموخته بود.

حضرت عباس (ع) هيچگاه به خود اجازه نداد امام حسین (ع ) را برادر خطاب نمايد مگر در لحظه شهادت که فرمود ای برادر مرا درياب.

 

2- يقين:( درجه بالای ايمان) ويژگی است که کمتر درغير معصوم ايجاد می شود ، اما حضرت عباس(ع) از همان کودکي، يقين به وجود آفريدگار يکتای جهان داشت و در سراسر زندگی خود با همان ويژگی مستظهر به عنايات الهی بود و از اين رهگذر ويژگی های ديگر خود را متبلور می ساخت.(7)

3- وفا: وفای او نسبت به اهل بيت عليهم السلام به غايت زياد و در خور نخستين است. در وفا همين بس که باقر شريف قريشي، نويسنده عرب زبان معاصر، در کتاب" حياة الامام حسين بن علی عليهما السلام " می نويسد:" در تاريخ انسانيت، در گذشته و امروز، برادری و اخوتی صادق تر و فراگيرتر و با وفاتر از برادری ابوالفضل (ع ) نسبت به برادر بزرگوارش امام حسين(ع) نمی توان  يافت که براستی همه ارزشهای انسانی و نمونه های بزرگواری را در بر داشت."

4- دلاوري: دلاوری حضرت عباس(ع) نه تنها در حماسه کربلا نمايانگر بود،  بلکه در صفين نيز نمايان شده بود به ويژه در جنگ صفين افراد زيادی را کشت و حيرت همگان را از آن دلاوری برانگيخت.

 

القاب حضرت عباس(ع)

حضرت عباس(ع) القاب گوناگونی دارد که ما در اين قسمت به مهمترين آنان اشاره می کنيم:

 

1- باب الحوائج: بر اثر بروز کرامات و برآورده شدن حاجات متوسلين به او در السنه و افواه عامه و خاصه به اين لقب مشهور شد. (8)

 

2- سقا: در روزهايی که اهل کوفه آب را بر روی اهل بيت امام حسين(ع) بستند، قمر بنی هاشم(ع) برای آنها آب آورد. (9)

 

3- سپهسالار: لقب سپهسالار به بزرگترين شخصيت فرماندهی و ستاد نظامی داده می شود و آن حضرت را نيز به سبب اينکه فرمانده نيروهای مسلح امام حسين(ع) در روز عاشورا بود و رهبری نظامی سپاه ايشان را بر عهده داشت سپهسالار ناميده اند. (10)

 

4- قمر بنی هاشم: از آنجا که آن حضرت در ميان بنی هاشم از نظر زيبايی ممتاز بود وی را ماه بنی هاشم می ناميدند. (11)

 

5- اطلس: ظاهرا يکی از معانی اطلس شجاعت است و چون آن حضرت شجاع بوده و از کثرت شجاعت صفوف دشمن را می شکافته است، به وی اطلس می گفتند.(12)

 

6- پرچمدار: از القاب مشهور حضرت ، پرچمدار و " حامل اللواء" است، زيرا ايشان ارزنده ترين پرچمها، پرچم سرور آزادگان امام حسين(ع) را در دست داشتند حضرت به دليل توانايی های نظامی فوق العاده در برابر خود، از ميان ياران خود، پرچم را تنها به ايشان سپردند. (13)

 

7- طيار: ديگر از القاب حضرت ابوالفضل(ع) طيار است، يعنی پرواز کننده در فضای قدس و درجات و مقامات عالی بهشت. (14)

 

8- المستجار: از ديگر القاب حضرت، مستجار يعنی منجی و نجات دهنده است. (15)

9- العبد الصالح: ديگر از القاب آن جناب عبد صالح است، چنانکه در زيارت او می خوانيم" السلام عليک ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله"؛

10- حامی الضعيفه: از القاب مشهور حضرت ابوالفضل(ع) حامی الضعيفه به معنی حامی بانوان است به خصوص در نقشی که در دفاع از بانوان حرم و اهل بيت نبوت بر عهده داشت. (16)