درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش امدین امیدوارم بازدید خوبی داشته باشین.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان
تحقیق و مقاله
webloglovely11@yahoo.com




 نقطه شروع و توسعه اولیه فناوری نانو به طور دقیق مشخص نیست. شاید بتوان گفت که اولین نانوتکنولوژیست‌ها شیشه‌گران قرون وسطایی بوده‌اند که از قالب‌های قدیمی(Medieal forges) برای شکل‌دادن شیشه‌هایشان استفاده می‌کرده‌اند. البته این شیشه‌گران نمی‌دانستند که چرا با اضافه‌کردن طلا به شیشه رنگ آن تغییر می‌کند. در آن زمان برای ساخت شیشه‌های کلیساهای قرون وسطایی از ذرات نانومتری طلا استفاده می‌‌شده است و با این کار شیشه‌های رنگی بسیار جذابی بدست می‌آمده است. این قبیل شیشه‌ها هم‌اکنون در بین شیشه‌های بسیار قدیمی یافت می‌شوند. رنگ به‌وجودآمده در این شیشه‌ها برپایه این حقیقت استوار است که مواد با ابعاد نانو دارای همان خواص مواد با ابعاد میکرو نمی‌باشند.

در واقع یافتن مثالهایی برای استفاده از نانو ذرات فلزی چندان سخت نیست.رنگدانه‌های تزیینی جام مشهور لیکرگوس در روم باستان ( قرن چهارم بعد از میلاد) نمونه‌ای از آنهاست. این جام هنوز در موزه بریتانیا قرار دارد و بسته به جهت نور تابیده به آن رنگهای متفاوتی دارد. نور انعکاس یافته از آن سبز است ولی اگر نوری از درون آن بتابد، به رنگ قرمز دیده می‌شود. آنالیز این شیشه حکایت از وجود مقادیر بسیار اندکی از بلورهای فلزی ریز700 (nm) دارد ، که حاوی نقره و طلا با نسبت مولی تقریبا 14 به 1 است حضور این نانوبلورها باعث رنگ ویژه جام لیکرگوس گشته است.

در سال1959 ریچارد فاینمن مقاله‌ای را دربارة قابلیت‌های فناوری نانو در آینده منتشر ساخت. باوجود موقعیت‌هایی که توسط بسیاری تا آن زمان کسب‌شده بود، ریچارد. پی. فاینمن را به عنوان پایه گذار این علم می‌شناسند. فاینمن که بعدها جایزه نوبل را در فیزیک دریافت کرد درآن سال در یک مهمانی شام که توسط انجمن فیزیک آمریکا برگزار شده بود، سخنرانی کرد و ایده فناوری نانو را برای عموم مردم آشکار ساخت.

عنوان سخنرانی وی «فضای زیادی در سطوح پایین وجود دارد» بود.

سخنرانی او شامل این مطلب بود که می‌توان تمام دایره‌المعارف بریتانیکا را بر روی یک سنجاق نگارش کرد.یعنی ابعاد آن به اندازه25000/1ابعاد واقعیش کوچک می شود. او همچنین از دوتایی‌کردن اتم‌ها برای کاهش ابعاد کامپیوترها سخن گفت (در آن زمان ابعاد کامپیوترها بسیار بزرگتر از ابعاد کنونی بودند اما او احتمال می‌داد که ابعاد آنها را بتوان حتی از ابعاد کامپیوترهای کنونی نیز کوچکتر کرد. او همچنین در آن سخنرانی توسعه بیشتر فناوری نانو را پیش‌بینی نمود.

برخی از رویدادهای مهم تاریخی در شکل گیری فناوری و علوم نانو

تاریخ رویدادهای مهم در زمینه فناوری نانو

1857 مایکل فارادی محلول کلوئیدی طلا را کشف کرد

1905 تشریح رفتار محلول‌های کلوئیدی توسط آلبرت انیشتین

1932 ایجاد لایه‌های اتمی به ضخامت یک مولکول توسط لنگمویر (Langmuir)

1959 فاینمن ایده " فضای زیاد در سطوح پایین " را برای کار با مواد در مقیاس نانو مطرح کرد

1974 برای اولین بار واژه فناوری نانو توسط نوریو تانیگوچی بر زبانها جاری شد

1981 IBM دستگاهی اختراع کرد که به کمک آن می‌توان اتم‌ها را تک تک جا‌به‌جا کرد.

1985 کشف ساختار جدیدی از کربن C60

1990 شرکت IBM توانایی کنترل نحوه قرارگیری اتم‌ها را نمایش گذاشت

1991 کشف نانو لوله‌های کربنی

1993 تولید اولین نقاط کوانتومی با کیفیت بالا

1997 ساخت اولین نانو ترانزیستور

2000 ساخت اولین موتور DNA

2001 ساخت یک مدل آزمایشگاهی سلول سوخت با استفاده از نانو لوله

2002 شلوارهای ضدلک به بازار آمد

2003 تولید نمونه‌های آزمایشگاهی نانوسلول‌های خورشیدی

2004 تحقیق و توسعه برای پیشرفت در عرصه فناوری‌نانو ادامه دارد

فن آوری نانو چیست؟

فناوری‌نانو واژه‌ای است کلی که به تمام فناوری‌های پیشرفته در عرصه کار با مقیاس نانو اطلاق می‌شود. معمولاً منظور از مقیاس نانوابعادی در حدود 1nm تا 100nm می‌باشد. (1 نانومتر یک میلیاردیم متر است).

اولین جرقه فناوری نانو (البته در آن زمان هنوز به این نام شناخته نشده بود) در سال 1959 زده شد. در این سال ریچارد فاینمن طی یک سخنرانی با عنوان «فضای زیادی در سطوح پایین وجود دارد» ایده فناوری نانو را مطرح ساخت. وی این نظریه را ارائه داد که در آینده‌ای نزدیک می‌توانیم مولکول‌ها و اتم‌ها را به صورت مسقیم دستکاری کنیم.

واژه فناوری نانو اولین بار توسط نوریوتاینگوچی استاد دانشگاه علوم توکیو در سال 1974 بر زبانها جاری شد. او این واژه را برای توصیف ساخت مواد (وسایل) دقیقی که تلورانس ابعادی آنها در حد نانومتر می‌باشد، به کار برد. در سال 1986 این واژه توسط کی اریک درکسلر در کتابی تحت عنوان : «موتور آفرینش: آغاز دوران فناوری‌نانو»بازآفرینی و تعریف مجدد شد. وی این واژه را به شکل عمیق‌تری در رساله دکترای خود مورد بررسی قرار داده و بعدها آنرا در کتابی تحت عنوان «نانوسیستم‌ها ماشین‌های مولکولی چگونگی ساخت و محاسبات آنها» توسعه داد.

تفاوت اصلی فناوری نانو با فناوری‌های دیگر در مقیاس مواد و ساختارهایی است که در این فناوری مورد استفاده قرار می‌گیرند. البته تنها کوچک بودن اندازه مد نظر نیست؛ بلکه زمانی که اندازه مواد دراین مقیاس قرار می‌گیرد، خصوصیات ذاتی آنها از جمله رنگ، استحکام، مقاومت خوردگی و ... تغییر می‌یابد. در حقیقت اگر بخواهیم تفاوت این فناوری را با فناوری‌های دیگر به صورت قابل ارزیابی بیان نماییم، می‌توانیم وجود "عناصر پایه" را به عنوان یک معیار ذکر کنیم. عناصر پایه در حقیقت همان عناصر نانومقیاسی هستند که خواص آنها در حالت نانومقیاس با خواص‌شان در مقیاس بزرگتر فرق می‌کند.

اولین و مهمترین عنصر پایه، نانوذره است. منظور از نانوذره، همانگونه که از نام آن مشخص است، ذراتی با ابعاد نانومتری در هر سه بعد می‌باشد. نانوذرات می‌توانند از مواد مختلفی تشکیل شوند، مانند نانوذرات فلزی، سرامیکی، ... .

دومین عنصر پایه، نانوکپسول است. همان طوری که از اسم آن مشخص است، کپسول‌های هستند که قطر نانومتری دارند و می‌توان مواد مورد نظر را درون آنها قرار داد و کپسوله کرد. سال‌هاست که نانوکپسول‌ها در طبیعت تولید می‌شوند؛ مولکول‌های موسوم به فسفولیپیدها که یک سر آنها آبگریز و سر دیگر آنها آبدوست است، وقتی در محیط آبی قرار می‌گیرند، خود به خود کپسول‌هایی را تشکیل می‌دهند که قسمت‌های آبگریز مولکول در درون آنها واقع می‌شود و از تماس با آب محافظت می‌شود. حالت برعکس نیز قابل تصور است.

عنصر پایه بعدی نانولوله کربنی است. این عنصر پایه در سال 1991 در شرکت NEC کشف شدند و در حقیقت لوله‌هایی از گرافیت می‌باشند. اگر صفحات گرافیت را پیچیده و به شکل لوله در بیاوریم، به نانولوله‌های کربنی می‌رسیم. این نانولوله‌ها دارای اشکال و اندازه‌های مختلفی هستند و می‌توانند تک دیواره یا چند دیواره باشند. این لوله‌ها خواص بسیار جالبی دارند که منجر به ایجاد کاربردهای جالب توجهی از آنها می‌شود.

در حقیقت کاربرد فناوری نانو از کاربرد عناصر پایه نشأت می‌گیرد. هر کدام از این عناصر پایه، ویژگی‌های خاصی دارند که استفاده از آنها در زمینه‌های مختلف، موجب ایجاد خواص جالبی می‌گردد. مثلاً از جمله کاربردهای نانوذرات می‌توان به دارورسانی هدفمند و ساده، بانداژهای بی‌نیاز از تجدید، شناسایی زود هنگام و بی‌ضرر سلول‌های سرطانی، و تجزیه آلاینده‌های محیط زیست اشاره کرد. همچنین نانولوله‌های کربنی دارای کاربردهای متنوعی می‌باشند که موارد زیر را می‌توان ذکر کرد:

• تصویر برداری زیستی دقیق

• حسگرهای شیمیایی و زیستی قابل اطمینان و دارای عمر طولانی

• شناسایی و جداسازی کاملاً اختصاصی DNA

• ژن‌درمانی که از طریق انتقال ژن به درون سلول توسط نانولوله‌ها صورت می‌پذیرد.

• از بین بردن باکتری‌ها

اینها تنها مواردی از کاربردهای بسیار زیادی هستند که برای عناصر پایه قابل تصور می‌باشند. کاربرد این عناصر پایه در صنایع مختلف، در درخت دیگری به نام «درخت صنعت» آورده شده است که با مراجعه به گروه مطالعاتی آینده‌اندیشی، بخش درخت صنعت، می‌توانید آن را مشاهده کنید.

در نهایت «درخت فناوری نانو» معرفی می‌گردد که فناوری نانو را به شکل یک زنجیره از رویکرد ساخت عناصر پایه تا کاربرد آنها، در یک درخت چهار سطحی نمایش می‌دهد. با مراجعه به گروه مطالعاتی آینده‌اندیشی، بخش درخت فناوری، می‌توانید آن را مشاهده کنید.

دکتر ریچارد فیلیپس فاینمن در 11 می سال 1918 در منهتن نیویورک چشم به جهان گشود. فاینمن در طول سال‌های تحصیلش بر روی ریاضیات و علوم بسیار مطالعه می‌کرد زیرا پدرش می‌خواست که او یک معلم فیزیک شود. وی همچنین برای آزمایش در زمینه الکتریسیته یک آزمایشگاه در خانه‌اش برپا کرد. فاینمن از نمادهای ریاضیاتی خودش برای توابع Sin، Cos، tanو F(x) استفاده می‌کرد.

فاینمن در دبیرستان فار راک اوی (Far Rock away) به تحصیل پرداخت و در سال آخر دبیرستان برنده جایزه ریاضی دانشگاه نیویورک شد. پس از اتمام دبیرستان او تمایل به ادامه تحصیل داشت اما به جز انستیتو تکنولوژی ماساچوست (MIT) بقیه دانشگاه‌ها به خاطر نمراتش و یهودی‌بودنش از پذیرش وی سرباز زدند. فاینمن در سال 1935 وارد MIT شد و در سال 1939 فارغ‌التحصیل لیسانس فیزیک گردید. در سال 1942 وی پس از کارکردن بر روی ساخت بمب اتمی (1942-1941) دکترای خود را از دانشگاه پرینستون دریافت نمود. او پس از دریافت مدرک دکترایش به لوس‌آلاموس (Los Alamos) رفت تا کار بر روی بمب اتمی را ادامه دهد. سپس فاینمن به ریاست بخش تئوری منسوب شد. در سال 1945 فاینمن به عنوان استاد فیزیک تئوری در دانشگاه کرنل (Cornell) به فعالیت پرداخت. در بین سال‌های 1952 تا 1959 به عنوان استاد مهمان (Visiting Professor) درس فیزیک تئوری در انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا (Caltech) به نام ریچارد چیس تولمن (Richard chase Tolman) مشغول به کار شد. بعد از آن سال تا زمان مرگش در سمت استاد فیزیک تئوری در آن دانشگاه مشغول کار بود.

جایزه آلبرت انیشتن از دانشگاه پرینستون به سال 1954، جایزه آلبرت انیشتن از کالج پزشکی و جایزه لورنس (Lawrence) در سال 1963 جوایزی بودکه ریچارد فاینمن موفق به اخذ آنها گردید. وی در سال 1965 به خاطر توسعه‌دادن الکترودینامیک کوانتوم که تئوری اثر متقابل ذرات و اتم‌ها را در میدان‌های تشعشعی بیان می‌کند به شهرت رسید. وی در قسمتی از کارهایش آنچه را که امروزه به نام "دیاگرام فاینمن" نامیده می‌شود، ترسیم نمود. این دیاگرام نمودار مکان- زمان اثر متقابل ذرات را نشان می‌دهد. به خاطر این کار وی جایزه نوبل را درآن سال به همراه جی- اسکوینجر (J-Schwinger) و اس. آی. توموناجا (S.I. Tomonaga) اخذ کرد.



 مدیریت زمان

چکیده: یکی از اصول مهم مدیریت زمان اصل 20 - 80 است، یعنی از %20 زمان برای انجام %80 کارهایت استفاده کن. موفقیت در مدیریت صحیح زمان وابسته به تشخیص کارهای مهم است. در این مقاله قصد داریم تا تعدادی از راهکارهای مدیریت زمان را به شما معرفی کنیم.

از نظر مدیریت زمان کارها به چند دسته تقسیم می شوند:

۱- کارهای مهم و فوری: این کارها خود به خود انجام می گیرد.

۲- کارهای مهم و غیر فوری: این دسته کارهایی هستند که افراد موفق و ناموفق را از هم جدا می کنند و معمولا افراد ناموفق آن را به تعویق می اندازند.

۳- کارهای فوری و غیر مهم: این کارها در جهت اهداف انسان نیستند اما انجام می شود.

۴- کارهای کم اهمیت و غیر ضروری: بعضی افراد به خاطر ناتوانی در انجام کارهای مهم و فوری ( گاهی برای تفنن و گاهی برای فرار از تمرکز حواس ) خود را به این کارها سرگرم می کنند.

موفقیت در مدیریت صحیح زمان وابسته به انتخاب بین کارهای مهم و غیر مهم است، پس برای موفقیت تحصیلی:

۱- از کارهای غیر مهم صرف نظر کنید

۲- کارها را اولویت بندی کنید.

۳- راهزنان وقت را بشناسید.

۴- راههای ایجاد وقت را یاد بگیرید.

راهزنان وقت:

۱- صحبتهای کم اهمیت

۲- میهمانان ناخوانده

۳- مطالعه مطالب کم اهمیت و غیرضروری

۴- روشهای غیر صحیح و عادات نادرست مطالعه

۵- تلفنهای مزاحم و غیر ضروری

۶- نداشتن انضباط کاری

۷- سستی و بی ارادگی در تصمیم گیری

۸- دوباره کاری

۹- ناتوانی " نه " گفتن به خواسته‌های نابجا

۱۰ - نداشتن تمرکز حواس

۱۱- عادت امروز و فردا کردن

۱۲- ترس از شکست

راههای ایجاد وقت:

۱- زنده کردن وقت مرده ( مثل زمانهایی که در انتظار هستیم، زمانی که در اتوبوس می گذرد و ... )

2- انجام کارها به طور همزمان

3- تنظیم کردن وقت خواب

4- کنترل بیشتر روی وقت تفریح

5- نه گفتن به درخواست‌های غیر مهم

6- عقب انداختن کارهای غیر مهم

شرایط مطالعه بهتر

بکارگیری شرایط مطالعه یعنی بهره‌وری بیشتر از مطالعه»

شرایط مطالعه ، مواردی هستند که با دانستن ، بکارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر و با بازدهی بالاتر داشت . در واقع این شرایط به شما یاد می دهند چگونه از زمانهای مطالعه ، بهره‌وری بالاتری داشته باشید . به شما می آموزند قبل از شروع مطالعه چه اصولی را به کار گیرید ، در حین مطالعه چه مواردی را فراهم سازید و چگونه به اهداف مطالعاتی خود برسید.

1- برای موفقیت در مطالعه ، باید درست آغاز کنید:

یعنی برنامه درسی خود را طوری تنظیم کنید که از خواندن کتابها ، هدفی واضح و روشن را دنبال کنید .

- درسهای خود را طوری برنامه ریزی کنید که هنگام مطالعه ، ابتدا کتابهای آسان را بخوانید ، نه کتابهای مشکل را.

- در هنگام مطالعه یک کتاب ، ابتدا از قسمت‌های آسان و جذاب شروع کنید و بعد به سراغ بخشهای مشکل تر آن بروید . این کار را می توانید با مرور قسمت‌های خوانده شده قبلی آغاز کنید. قسمت‌های آسان و جذاب علاقه شما را به خواندن افزایش می دهند.

- در برنامه ریزی درسی خود ، موضوع‌های مشابه را پشت سر هم قرار ندهید و آنها را یکی پس از دیگری مطالعه نکنید تا حد ممکن بین آنها فاصله بگذارید.

- اگر می خواهید چند کتاب را در یک روز مطالعه کنید ابتدا زمانهای خواندن و ترتیب قرار گرفتن آنها را مشخص کنید و بعد به مطالعه بپردازید .

- حتی المقدور برای یک کتاب بیش از دو ساعت وقت در نظر نگیرید . و زمانهای مطالعه را به مدتهای دو ساعته تقسیم کنید . تصور نکنید که هر چقدر زمان مطالعه یک کتاب بیشتر باشد بهتر است بر عکس هر چقدر زمان کوتاه گردد و موضوع مورد مطالعه عوض گردد ، میزان یادگیری افزایش می یابد .

- اگر می خواهید در شش روز هفته ، شش کتاب بخوانید، هرگز هر کتاب را در یک روز نخوانید و برای شش روز ، شش کتاب در نظر نگیرید . بهتر است هر روز را به شش قسمت تقسیم کنید و در هر قسمت ، یک کتاب بخوانید و این روند را در شش روز هفته ادامه دهید .

- به روش تدریجی درس بخوانید ، یعنی در طول سال تحصیلی درس بخوانید و خواندن دروس را به شبهای قبل از امتحان موکول نکنید . مطالعه تدریجی و با تداوم در طول سال تحصیلی بسیار بهتر از مطالعه فشرده و با تراکم در چند روز قبل از امتحان است.

2- برنامه ریزی :

یکی از عوامل اصلی موفقیت داشتن برنامه منظم است»

برنامه ریزی صحیح این است که چگونه از وقت و امکانات موجود حداکثر استفاده را ببرید . عدم برنامه ریزی صحیح باعث اتلاف وقت شده و بازده مطالعه بسیار کاهش می یابد .

نکته ای که در این جا قابل ذکر می باشد اینست که ، داشتن برنامه مهم است ولی مهم تر از آن اجراء برنامه است .الف )برنامه ریزی درسی :

بهترین برنامه ریزی درسی، خود فرد است . یعنی هر شخص باید با توجه به شرایط روحی ، جسمی ، محیطی ، زمانی ،علاقه ، هدف ، نقاط ضعف و قوت خویش برای خودش برنامه ریزی کند .

ب ) کوتاه ، ساده و قابل اجراء بودن برنامه صحیح است .

یعنی هر قدر برنامه حجیم و سخت باشد تاثیر منفی بر روحیه فرد می گذارند و به خاطر پیچیدگی شان ، غالباً با شکست مواجه می شوند .هر قدر برنامه کوتاهتر و ساده تر باشد . شخص راحت تر آن را در زمان تعیین شده انجام می دهد. و تجربه ای موفق در زمینه برنامه ریزی کسب می کند . و این تجربیات موفق در رسیدن به موفقیت‌های بعدی تاثیر بسزایی خواهندداشت .

ج ) اجراء برنامه در زمان مشخص :

وقتی برنامه ای را نوشته‌اید . باید آن را درزمان مشخص اجرا کنید . اگر نظم خاصی در اجراء برنامه داشته باشید ، به راحتی می توانید به اهداف خویش برسید. کسانی که نظم و ترتیب در اجراء برنامه را رعایت نمی کنند ، غالباً برنامه‌های آنان با شکست مواجه می شود .

3- نظم و ترتیب :

« اساس هر سازمانی به نظم آن بستگی دارد »

رعایت نظم از شرایط مهم مطالعه به حساب می آید . چرا که نظم به ایجاد تمرکز حواس کمک می کند. همچنین وقتی که نظم بر پا شد ، یادگیری بهتر صورت می گیرد . اگر اتاق و میز مطالعه نامنظم باشد موجب حواس پرتی و اختلال در یادگیری می شود . توجه داشته باشید . هر جور که مطالب را به حافظه بدهید ، بر همان اساس نیز می توانید آنها را بازیابی کنید .

4- حفظ آرامش :

« آرامش ضمیر ناخود آگاه را پویا و فعال می کند»

درسی را که با آرامش بخوانید قطعاً بهتر می توانید بیاموزید ، برای آنکه بازده مطالعه خود را بالا ببرید ، در سخت‌ترین شرایط و حتی کوتاهترین زمان نباید مضطرب شوید و سعی کنید در این مدت کوتاه با آرامش خاطر مطالعه کنید. مطالعه بدون اضطراب و خونسردی کامل ، تاثیری بسیار مثبت در افزایش میزان یادگیری دارد. توجه داشته باشید که حفظ خونسردی و آرامش ، هرگز به معنای بی خیالی و بی حالی نیست ، بلکه به معنی وضعیتی هوشیار همراه تمرکز حواس و بدون دلهره است . روانشناسان معتقدند که اضطراب کم برای مطالعه و موفقیت لازم است ، زیرا شخص را به تحرک و فعالیت وا می دارد و باعث می شود که به طور جدی به درس خواندن بپردازد ، اما اگر این اضطراب از حد معمول خود خارج شود و استرس و دلهره در فرد ایجاد کند نه تنها مفید نیست ، بلکه مانع از فعالیتهای وی شده ، و حتی در جلسه امتحان مانع از یادآوری آموخته‌های شخص می شود . نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که در اغلب موارد ، اضطراب ناشی از تفکرات منفی شماست . وقتی که نسبت به امتحان تصور منفی دارید، از آوردن نمره کم می ترسید ، عواقب قبول نشدن را در نظر می گیرید . در نتیجه تصورات منفی ، موجب اضطراب می گردند و اضطراب سدی در راه کارایی حافظه می گردد و این عمل خود اضطراب بیشتر را به دنبال خواهد داشت و نهایتاً اینکه این سیکل معیوب همچنان ادامه خواهد یافت .

5- استفاده صحیح از وقت :

«بنیامین فرانکلین می گوید : پس وقت را تلف نکنید زیرا زندگی از وقت تشکیل شده است »

استفاده صحیح از وقت و هدر ندادن آن بسیار مهم است .چرا که زمان از دست رفته را نمی توان مجدداً باز یافت . زمان را نمی توان ذخیره کرد ، نمی توان خرید و یا فروخت و نمی توان از 24 ساعت دیگران قرض گرفت زمان سرمایه ای است که اگر مورد استفاده قرار نگیرد ، از دست می رود در حالی که یک سرمایه مالی این چنین نیست .اگر منصف باشیم با کمی دقت و تامل در می یابیم که مشکل اصلی کمبود وقت نیست ، بلکه در نحوه استفاده از آن است .

6- سلامت و تندرستی :

« عقل سالم در بدن سالم است »

سلامت جسمی و روانی در یادگیری تاثیر بسزا دارد.

7- تغذیه مناسب :

« تغذیه صحیح نقش مهمی در سلامتی دارد.»

غذا را به موقع و سر وقت بخورید ، از خوردن غذا در ساعت‌های گوناگون و بدون نظم و برنامه به پرهیزید . سعی کنید صبحانه و ناهار و شام را در ساعات معین بخورید . به برنامه غذایی خود نیز نظمی خاص بدهید .

8- تنفس صحیح :

« یکی از مهمترین اعمال بدن انسان ، تنفس است . » تنفس عمیق باعث می شود که ما در هر نفس اکسیژن بیشتری را به شش‌های خود برسانیم . این اکسیژن به سلولهای مغزی که خود ذخایر اکسیژن کمی دارند ، کمک می کند تا فعالیت بیشتری داشته باشند . افزایش فعالیت این سلولها یعنی پمپاژ بیشتر یونها بین دو سری غشاء سلول به خصوص برای یون‌های سدیم و کلسیم که به خارج غشاء می روند و پتاسیم و کلر که به داخل آن می آیند . هرگاه تغییرات غشاء نرون به نرون بعدی منتقل شود ، این تغییرات به نوبه خود مسیرهای جدیدی برای انتقال از راه مدارهای عصبی می شوند و وقتی این مسیرهای جدید برقرار شدند ، با تفکر ما فعال می شوند و خاطره‌ها را مجدداً تولید می کنند . این فرآیند که حافظه نام دارد کاملاً به اکسیژن نیاز دارد . به همین دلیل است که در هوای آلوده به دود سیگار و سایر گازهای سمی بازده یادگیری و حافظه به شدت کاهش می یابد. از سوی دیگر تنفس صحیح و عمیق باعث می شود که سیستم ایمنی ما فعالتر شود . بنابراین حرکات عضلانی و تنفس عمیق ، جریان لنفاوی را به راه می اندازد و باعث می شود که گردش خون بهتر انجام شود ، خود لنف بهتر کار کند و سیستم ایمنی تقویت شود.

9- ورزش :

« ورزش کلید عمر طولانی است »

شما می توانید ورزشهای دلخواه خود را انتخاب کنید و در برنامه روزانه خود قرار دهید. به طور مثال پیاده روی یکی از ورزشهای مفید و مناسب و در عین حال بسیار ساده و برای عموم امکان پذیر است .

علاوه بر پیاده روی از ورزشهای مفید برای کسب تمرکز فکر و پرورش حافظه « یوگا » است یوگا به معنای تمرکز نیرو در اصطلاح هندی یعنی تمرکز فکر و حواس . با انجام تمرینات یوگا می توانید تمرکز حواس خود را بهبود بخشید .



جمعه 24 آذر 1391برچسب:مهارت های مطالعه,تحقیق و مقاله,مطالعه, :: 17:52 ::  نويسنده : فاطمه زاهدی

 انسان، بی‌تردید در حیات اجتماعی خویش از عوامل متعددی تأثیر پذیرفته و خود نیز در یک تعامل دایم با آن‌ها بر روی محیط اطراف خود اثر گذارده است. در این میان، گاهی برخی از عوامل محیطى، در یک درگیری دایم با انسان چنان ذره ذره او را تحت تأثیر قرار می‌دهند که وی را از مسیر حرکت طبیعی خویش خارج ساخته، و دچار اختلال‌های رفتاری می‌کنند، و او را نگران می‌سازند. حتی ممکن است این نگرانی از روح و روان او به جسمش سرایت کند و وی را دچار اضطراب دایم ‌نماید، تا جایی که آرامش زندگی از او سلب ‌شود.

افراد زیادی همه روزه به این بلای خانمان‌سوز گرفتار می‌شوند و آرام و قرار خویش را از دست می‌دهند و به مرگ تدریجی گرفتار می‌آیند. نگاهی به آمار و ارقام منتشر شده از سوی نهاد‌های پزشکى، روانشناسی و…به وضوح این خطر را به ما گوشزد می‌کند. با کمال تأسف می‌بینیم میزان شیوع بیماری‌های روانى، به خصوص اضطراب، روز به روز در جوامع مختلف رو به گسترش است و هر روز، انسان‌های بیشتری به ورطة این گرداب می‌افتند.

فروید1 معتقد است اضطراب کنونی جهان، بهایی است که بشر امروزی بابت تمدن می‌پردازد.2 بنابراین، باید دربارة اضطراب که یک بیماری روانی است و بیشتر از بیماری‌های روانی دیگر شیوع دارد، تحقیقی صورت گیرد و عوامل آن، شناسایی شده و با از بین بردن زمینه‌های به‌ وجود آورنده این عوامل، اضطراب را نابود کرده یا دست‌کم کاهش داد. در این راستا هر کدام از مکاتب روانشناسی راه حل‌هایی ارائه کرده‌اند.

اهمیت این بحث

وقتی در جامعه‌ای یک بیماری شایع شود، همه در صدد چاره‌جویی برای درمان و پیشگیری از شیوع آن هستند. حال هر چه این بیماری بر روح و جسم افراد آثار مخرب‌تری داشته باشد، درمان آن ضروری‌تر به نظر می‌رسد. شایسته است همگان با شناختی دقیق از این بیمارى، عوامل زمینه‌ساز آن را از بین ببرند و برای درمان آن، بکوشند.

مفهوم اضطراب در مکتب تحلیل روانى، نقش برجسته‌ای دارد. فروید اضطراب را «درد روانی» نامیده‌ است؛ یعنی همان‌گونه که اگر بدن دچار زخم، التهاب و بیماری شود، اولین نشانه آن به صورت تب ظاهر می‌گردد، اگر فرد دچار مشکل روانی شود، اولین نشانه آن به صورت اضطراب جلوه‌گر می‌شود.

پس اضطراب علاوه بر آثار روانى، خود مهم‌ترین عامل بروز بیماری‌های روانی دیگر محسوب می‌شود. اضطراب، یک پدیده جهانی است؛ از آن بابت که امروز در دنیای معاصر، میلیون‌ها مرد و زن و پیر و کودک را می‌یابید که از این ابتلا رنج می‌برند. شیوع این بیماری و دامن‌گیر بودن آن، بر اهمیت تحقیق می‌افزاید. این شیوع، به گونه‌ای است که حتی برخی با مراجعه به پزشکان عمومى، خواهان رهایی از این حالت روانی هستند. براساس یک بررسی 0 درصد از مراجعان به پزشک عمومی از اضطراب در عذابند.

پس شیوع اضطراب، داشتن آثار مخرب بر روح و روان و حتی جسم افراد، و بروز آن در همة سنین، از عواملی هستند که زمینه را برای یک پژوهش در این رابطه فراهم می‌کنند. از طرفی ادعای جامعیت اسلام و داشتن سخن جدی در زمینه علوم انسانى، ضرورت تحقیق را در حوزه تفکر اسلامی روشن می‌سازد؛ از این رو با احساس چنین نیازى، بر آن شدیم تا گامی هر چند کوتاه در این زمینه برداریم. از خدای متعال توفیق در این راه را خواهانیم.

تعریف اضطراب

قبل از تعریف اصطلاحی اضطراب، به معنای لغوی آن می‌پردازیم:

1. معنای لغوى

اضطراب واژه‌ای عربی و مصدر باب افتعال است. حیران و سرگردان بودن ، حرکت، زیاد رفتن در جهات مختلف (‌رفت و آمد کردن ) از جمله معانی‌ای است که کتاب‌های لغت برای اضطراب بیان کرده‌اند. فرقی که بین حرکت و اضطراب مطرح شده این است: در اضطراب، همیشه یک حالت منفی و کراهت وجود دارد؛ ولی در حرکت، چنین حالتی نیست.

اضطراب در فارسی معادل پریشان شدن، لرزیدن، سراسیمگى، بی‌تابى، نگرانى، آشفتگی و دغدغه و…می‌باشد.10 در انگلیسی احساس ناراحتی و ترس معنا شده است.

در یک جمع بندی می‌توان اضطراب را از نظر لغت، به حرکت و عدم سکون و آرامشی معنا کرد که همراه ناخوشایندی و کراهت است. حال باید دید روانشناسان برای اضطراب چه تعریفی ارائه کرده‌اند.

2. معنای اصطلاحى

دست یافتن به تعریفی دقیق از اصطلاح اضطراب دشوار است. اکثر نظریه‌پردازان با لانگ12 (8691) موافقند که اضطراب، یک مفهوم فرضی یعنی نوعی تصور است که وجود خارجی و عینی ندارد؛ ولی در تفسیر پدیده‌های مشاهده‌پذیر می‌تواند مفید باشد. هر یک از نظریه‌پردازان با دیدگاه خاص خود درباره اضطراب سخن گفته‌اند؛ به گونه‌ای که جمع بین آن‌ها دشوار است.‌ برخی از آن‌ها بدون ارائه تعریف خاصی از اضطراب، فقط به توصیف حالات اضطرابى، دسته‌بندی و بحث‌های سبب‌شناسی دربارة آن‌ها پرداخته‌اند. ما برای روشن شدن معنای اضطراب و طولانی نشدن بحث، ابتدا چند تعریف را ذکر کرده، و سپس به ارکان و عناصر اصلی که در بعضی از تعریف‌ها آمده است - تحت عنوان ویژگی‌های اضطراب - اشاره می‌کنیم. در نهایت نیز پس از جمع‌بندی تعاریف، تعریفی از اضطراب ارائه می‌دهیم.

برخی از مؤلفان سعی کرده‌اند به‌ گونه‌ای اضطراب را تعریف کنند که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

ـ ناراحتی در عین حال روانی و بدنی‌ای که بر اثر ترسی مبهم و احساس نا‌امنی و تیره‌روزی قریب الوقوع در آدمی به وجود می‌آید.

ـ اضطراب، احساس رنج‌آوری است که به یک موقعیت ضربه‌آمیز کنونی یا انتظار خطری که به شیئی نامعین وابسته است.

ـ ترسی که در اثر به خطر افتادن یکی از ارزشهای اصولی زندگی شخص ایجاد می‌شود.

ـ سازمان بهداشت جهانى، حالت اضطراب را مجموعه‌ای از تظاهرات عضوی و روانی تعریف می‌کند که نتوان آن را به خطر مشخصی نسبت داد و علایم آن به صورت حمله و یا حالت مداومی باشند.

ـ اضطراب، به منزلة حالت هیجانی توأم با هشیاری مستقیم نسبت به بی‌معنایى، نقص و نابسامانی جهانی است که در آن زندگی می‌کنیم.

ـ دلهره و اضطراب، چیزی جز یک ترس مزمن و بادوام نیست. اگر انگیزه‌ای باعث ترس در شما شد و این ترس هفته‌ها و ماه‌ها ادامه یافت، شما از اضطراب رنج می‌برید.

 

ویژگی‌های اضطراب

با استفاده از بعضی تعاریف می‌توان برای اضطراب، ویژگی‌های زیر را ذکر کرد:

الف) حالت نگرانى‌ای است همراه انتظار خطری که در آینده به وقوع می‌پیوندد.

ب) حالتی رنج‌آور و ناخوشایند است.

ج) منبع اضطراب غالباً مبهم است.

د) اضطراب، همراه برخی از علایم و نشانه‌ها است.

رابطة اضطراب و ترس

در برخی تعاریف اضطراب، ترس ذکر شده بود. این، بیانگر رابطة نزدیک بین این دوحالت روانی است. این رابطه به حدی است که برخی این دو را چون دو لغت مترادف از یک ریشه و یک خانواده به کار می‌برند.

حال برای روشن شدن موضوع ابتدا باید ترس را تعریف کرده و بعد به مشترکات و تفاوت‌های آن دو اشاره کرد.

ترس عبارت است از: حالت عاطفی بسیار پیچیده و نیرومندی که با بسیاری از علایم اضطراب، از جمله ضربان قلب و نبض، التهاب معده‌اى، عدم تمرکز اندیشه، سرگیجه، سردرد، انقباض شدید عضلات همراه است. با توجه به این تعریف، به این نکته پی می‌بریم که بین ترس و اضطراب، مشترکاتی وجود دارد.

مشترکات اضطراب و ترس

الف) واکنش روانی فرد مقابل خطر: اضطراب و ترس، هر دو واکنش روانی شخص مقابل خطر هستند.

ب) برخورداری از عوارض فیزیکی و جسمى: هر دو دارای عوارض فیزیکی و جسمی مشابهی مثل لرزش دست، عرق کردن، تند شدن ضربان قلب و نفس نفس زدن هستند.

ج) علامت هشدار دهنده: در جایگاه یک علامت هشدار، اضطراب را می‌توان اساساً هیجانی نظیر ترس شمرد.

 

 

تفاوت‌های اضطراب و ترس

این دو حالت روانی دارای مشترکاتی هستند و چه بسا در مواردی قابل انطباق برهم باشند؛ اما در واقع، این دو نوع بیماری جدا از هم هستند. طبق قاعده روان‌پویایى، تفکیک ترس و اضطراب از نظر روانشناسی قابل توجیه است. هیجانی که شخص موقع عبور از عرض خیابان با نزدیک شدن سریع یک اتومبیل احساس می‌کند با ناراحتی مبهمی که از ملاقات افراد ناآشنا، در موقعیت غیر معمول به شخص دست می‌دهد متفاوت است. تفاوت‌هایی که می‌توان برای این دو مقوله نزدیک به هم ذکر کرد عبارتند از:

الف) تفاوت از جهت منبع و منشأ: عمده‌ترین تفاوتی که می‌توان بین اضطراب و ترس قایل شد، این است که منبع و منشأ آن‌ها فرق می‌کند. اضطراب مستلزم مفهوم ناایمنی یا تهدیدی است که شخص، منبع آن را به وضوح درک نمی‌کند؛ اما ترس به احساسی پوشش می‌دهد که مقابل یک شیء که خطرناک محسوب می‌شود، به وجود می‌آید. به همین دلیل، اغلب روانشناسان، ترس و اضطراب را از هم متمایز نموده و دربارة آن دو، در دو مقوله جدا از هم بحث کرده‌اند. به گونه‌ای دیگر می‌توان گفت: ترس واکنش به تهدیدی معلوم، خارجى، قطعی و از نظر منشأ بدون تعارض است؛ اما اضطراب، واکنش مقابل خطری نامعلوم، درونى، مبهم و از نظر منشأ، همراه تعارض است.

ب) تفاوت از جهت زمان: ترس، از یک موقعیت معلوم و اغلب متکی به زمان حال است و اضطراب ممکن است متوجه گذشته و آینده باشد.

ج) تفاوت در عامل خطر: ترس، عامل خطرش در خارج است؛ ولی اضطراب عامل خطرش شرایط درونى خود شخص است.

د) تفاوت در کیفیت دفاع: در هنگام ترس، وجود انسان یک کیفیت دفاعی پرتحرک، مثبت و فعال پیدا می‌کند؛ ولی در حالت اضطراب، یک کیفیت روحی مأیوس، بی‌دفاع و ناتوان در او ایجاد می‌شود.

هـ) تفاوت از جهت مدت: ترس، معمولاً عمر کوتاهی دارد؛ ولی نگرانى و اضطراب غالباً مدت طولانی‌تری دارند و سلامتی را مختل می‌سازند0برخی گفته‌اند: ترس به طور ناگهانی پیدا می‌شود؛ ولی اضطراب ممکن است در مدت زمان طولانی پدید بیاید و سال‌ها ادامه داشته باشد. البته باید توجه داشت برخی از این تفاوت‌ها، ممکن است در همة موارد صحیح نبوده و به مورد خاص توجه داشته باشد. آنچه به عنوان یک فرق اساسی بین این دو مقوله ذکر کرده‌اند، همان نا‌مشخص‌بودن منبع نگرانى در اضطراب و معلوم بودن آن در ترس است.

رابطه اضطراب با فشارهای روانی (استرس)

اضطراب با استرس که همان فشارهای روانی است، یک رابطه متقابل دارد. اضطراب، یک نوع پاسخ هیجانی است که وجه مشخصه آن، احساس ترس، بیم، و تنش فیزیولوژیک می‌باشد. اضطراب، از جمله پاسخ‌های رایج به استرس است. شایسته است قبل از بیان تأثیرات این دو حالت روانی بر همدیگر، تعریفی از استرس ارائه کنیم:

استرس، حالتی است که در آن، ارگانیزم در اثر وجود عوامل یا شرایطی که مکانیسم‌های حیاتی او را مورد تهدید قرار می‌دهند، دچار عدم تعادل می‌شود.

حال که تعریف استرس مشخص شد به رابطه این دو می‌پردازیم:

برخی رابطه این دو حالت روانی را این چنین بیان کرده‌اند: نشانه‌های جسمی اضطراب، از فشار روانی ناشی می‌شود. گاهی منشأ اضطراب فشار روانی مزمن است که در طول زمان زیادی پدید می‌آید و گاهی هم از فشارهای روانی ناگهانی سرچشمه می‌گیرد برای مثال، داشتن یک نوع زندگی فشارزا در طول مدتی زیاد، باعث اضطراب همیشگی می‌شود. به این معنا که اگر این فشار روانى به مدت طولانی در زندگی افراد باشد، خود منجر به اضطراب می‌شود. در این حالت، معمولاً منبع استرس که باعث اضطراب می‌شود مشخص است. گاهی از جهت برخی از علایم درونى و بیرونی که برای شخص در حالت استرس بروز می‌‌کند، می‌توان به ارتباط نزدیک این دو حالت روانی پی برد. عامل استرس‌زا، گاهی می‌تواند باعث نگرانى، ترس، یا آشفتگی فکری ما شود. ما معمولاً در این حالت، واکنش‌های فیزیولوژیک درونى بارزی از خود نشان می‌دهیم: به هم خوردن معده، افزایش ضربان قلب یا سفت شدن عضلات. ممکن است علایم جسمانی بیرونی نیز دیده شوند که موجب می‌شوند شخصِ دچار استرس، عرق کند، بلرزد یا تنگی نفس پیدا کند. پس می‌توان چنین نتیجه گرفت: استرس و اضطراب با یکدیگر رابطه‌ای تنگاتنگ دارند. اضطراب هم می‌تواند ناشی از استرس باشد و هم می‌تواند منبع استرس شود. اضطراب یکی از عوارض آنی و شایع استرس می‌باشد.

 

انواع اضطراب

برای اضطراب می‌توان انواع و اقسامی بیان کرد. در این‌جا ما به برخی انواع آن اشاره می‌کنیم؛ اضطراب از جهت زمان می‌تواند دارای دو نوع مزمن و موقت باشد:

مزمن: اضطراب مزمن به صورت یک ناراحتی کم و بیش دایم در سطح روانى، جسمانی یا ارتباطی آشکار می‌شود. اضطراب مزمن می‌تواند به شکل ظاهری احتراز از دیگران یا بی‌توجهی نمایان شود؛ واکنش‌هایی که باید برای اطرافیان به منزلة علایم هشدار دهنده به حساب آیند.

موقت: اضطراب موقت در خلال بیماری‌ها، جراحی‌ها یا پاره‌ای از عارضه‌های توأم با تب ظاهر می‌شوند؛ معمولاً در اوج بیماری بروز می‌کنند و پس از پایان بیماری و حتی پیش از پایان آن (در صورتی که بیماری طولانی باشد) از بین می‌روند.

از نظر تناسب با خطر، اضطراب را می‌توان به دو نوع طبیعی و عصبی تقسیم کرد:

طبیعى: اضطراب، اگر ناشی از یک خطر موجود باشد و با از میان رفتن این خطر از بین برود،‌ طبیعى تلقی می‌شود. این، اضطرابی است که غالب افراد دارند و چه بسا لازمة زندگی باشد.

عصبی(غیر طبیعى): اگر شدت اضطراب با اندازة خطر هیچ‌ تناسبی نداشته باشد یا بدون وجود یک خطر عینی و واقعی به وجود آید، در این صورت واکنش در برابر خطر غیر طبیعى تلقی می‌شود. باید گفت مرزبندی دقیق بین اضطراب طبیعى و غیر طبیعى کار دشواری است؛ اما می‌توان این گونه بیان کرد که بیمارانی که از اضطراب‌های عصبی رنج می‌بردند، بی آن که خطری فوری در کار باشد مضطرب می‌شوند.

 

 



 موجودیت هر زنده جان و حتی غیر زنده جان گذشته ای او را ثابت میکند. اگر گذشته ای نباشد طبیعتا آینده ای هم وجود نخواهد داشت. یعنی هر جیز گذشته ای دارد و این علم را به اسم تاریخ میشناسیم. بنا بر این تاریخ علم باارزشی است که اگر عمیقا به اهمیت این علم بیاندیشیم میبینیم که تاریخ نقش بسیار پرکاری را در جامعه ایفا میکند. در یک جامعه ای زنده ای انسانی نقش تاریخ از بازگویی گذشته و گذشتگان فراتر است. از نظر من جامعه ای زنده جامعه ایست که آگاهی کامل از تاریخ، هویت و ارزشهای خود داشته باشند. دانستن درست تاریخ اعضای یک جامعه را از هم پاشیدگی و اغتشاش باز میدارد و اهداف انفرادی را در محور یک هدف جمعی واحد مصروف به کار و فعالیت در می آورد. این باعث پیشرفت و موفقیتهای عظیمی میگردد که بطور انفرادی کسب همچو موفقیتها امکان ناپذیر خواهد بود. آگاهی از اتفاقات گذشته انسان را قادر به شناسایی خوبیها و بدیها و دوست و بدخواه میسازد. تاریخی که روشن باشد مردم را نه تنها در جهتی هدایت میکند که از گذشته و ارزشهایشان دور نباشند بلکه آنها را به سوی آینده ای تابناک و برنامه ریزی شده قدم به قدم همراهی میکند.

تاریخ صرفا برای بیاد داشتن گذشته و گذشتگان نیست، بلکه یکی از اهداف مهم تاریخ بکاربردن از او برای فرهنگ و تمدن سازی و حفظ هویت و ارزشهای مردمیست که متعلق به آن تاریخ میباشند. میتوان گفت که تاریخ وسیله یست که هر ملت و مردم آن را دارا بوده و چگونگی بکاربردن از این وسیله بستگی به توانایی، قابلیت و خلاقیت آن جامعه دارد.

قبل از انقلاب صنعتی که در قرن 18 میلادی در اوروپا به وقوع پیوست، تغییرات در جامعه های بشری بطور تدریجی و طبیعی رخ میداد. اما بعد از آن بیشرفتهای گوناگونی در جهت علوم ساینس و تکنولوژی به سرعت ادامه پیدا کرد و تغییرات بزرگی را بوجود آورد. هر روز ما شاهد این تغییرات هستیم که هر هفته و هر ماه شیوه ای زندگی ما را به سرعت در حال تغییر دادن است. این پیشرفتهای علمی باعث نواوریها و اختراعات فراوانی بوده که زندگی روزمره ای بشر را بی زحمتتر از همیشه ساخته است.

“گلوبلایزیشن” کلمه ای است که در زبان انگلیسی بکاربرده میشود و گرفته شده از کلمه ای “گلوب” (یعنی “جهان”) میباشد. “گلوبلایزیشن” یعنی جهانی ساختن و یا جهانی سازی. در بخشهای مختلف علمی تعریف این لغت تا اندازه ای متفاوت میباشد اما در عموم “گلوبلایزیشن” یعنی جهانی سازی صنعت، علم و تکنولوژی، فرهنگ و غیره. بعد از انقلاب صنعتی، این پدیده همگام با پیشرفت تکنولوژی به سرعت همه ای جامعه های بشری را فرا گرفت.

امروز ما از تریق انترنت و رسانه های گوناگون از هر اتفاق سیاسی، علمی، فرهنگی که در هر سرزمینی رخ دهد همزمان آگاه میگردیم و از این طریق با معلومات تازه به دانش و معلومات قبلی خود اضافه مینمایم. در باره ای تاثیرات مفید گلوبلایزیشن کتابها و مقالات فراوانی نشر گردیده است. اما سوال اینجاست که آیا همه ای تاثیراتش برای ما مفید بوده یا با جهانی شدن خوبیها از جامعه های بیگانه بدیها هم چند برابر شده است؟

فرهنگ ارتباط مستقیم با گذشته دارد. فرهنگ حاکم در یک جامعه به مدت کوتاهی ساخته نشده بلکه دوره های مختلف طولانی متعلق به آن تاریخ و مردم که پی در پی پشت سر گذاشته و رفته رفته به فرهنگ، اخلاق و شیوه ای زندگی حاظر در آن جامعه تبدیل شده است. ارزشهای ملی و فرهنگی یک جامعه از گذشته و تاریخ متعلق به آن مردم سرچشمه میگیرد.

جامعه هایی که در وظعیت فعلی که جهان در آن گرفتار است و تاثیراتی که گلوبلایزیشن در جامعه های بشری خلق نموده است آگاهی کامل ندارند، ضربه پذیرتر میباشند. مثل گذشته رقابتها به شدت ادامه دارد و رقابتهای فرهنگی جدی تر شده است. همه قدرتها بقدر توان خود میکوشند تا مرزهای فرهنگی خود را فراتر ببرند و جامعه های دیگر را تحت تاثیر فرهنگ خود قرار داده تا از این طریق صنعت و اقتصاد خود را قویتر ساخته باشند. برای رسیدن به این اهداف، نواوریهای علمی، تیکنولوژیکی و پدیده ای گلولایزیشن وسیله های خوبی هستند.

آیا هدفی شامل این همه تغییرات هست و یا این تغییرات جامعه ای بشری را در جهت نا معلومی میکشاند؟ و اگر هدفی هست کیفیت و هماهنگ بودنش با هدف واقعی یک جامعه بشری سازگاری دارد یا خیر؟

باارزشترین سرمایه برای هر مردم و هر جامعه هویت، فرهنگ و ارزشهای آن مردم است. امروز با وجود این همه تغییرات که اثر مستقیم بالای ما و فامیلهای که جامعه ما را تشکیل میدهد دارند، تنها درک این مسعله کافی نیست. بلکه مهمتر ازهمه این است که چگونه در برابر این همه تغییرات موضع گیری نمایم و نگذاریم مسیرما را فرهنگی تعین نماید که هیچ ارتبات و بستگی با هویت، تاریخ، فرهنگ و ارزشهای ما ندارد. تاریخ وسیله ایست که میتوان با آن هویت و فرهنگ خود را  قویتر ساخت و جامعه را بسوی آینده ای هدایت کرد که با تاریخ، هویت و ارزشها واقعی سازگار باشد، نه آینده ای که آینده ای یک ملت را از گذشته اش قطع بسازد.

تاریخ‌نگاری ایرانیان

تاریخ‌نگار ی به معنی ثبت وقایع مهم در ایران باستان رواج داشت و مهم شمرده می‌شد. اگرچه این نوع تاریخ‌نگاری، دودمانی و بیشتر مربوط به دربار پادشاهان بود، با این وجود در لایه‌های درونی خود سنت‌ها و آداب و ارزش‌های دینی و اعتقادی مردم ایران باستان را آشکار می‌سازد. در تورات و در سفر عزرا از وجود دفتر‌هایی در دربار هخامنشی برای ثبت وقایع توسط دبیران مخصوص سخن به میان آمده است.

عمروبن بحر جاحظ  در کتاب «التاج فی اخلاق‌الملوک» گفته است: ایرانیان به واسطه میل و رغبت فراوانی که به ثبت و حفظ آثار و اخبار داشتند، وقایع بزرگ و کارهای ارزشمند و عظیم خود و همچنین اندرز‌های سودمند و اموری را که موجب شرف و سرافرازی ایشان بود در دل کوه‌ها می‌نگاشتند یا در بنا‌های بلند و استوار به یادگار می‌گذاشتند تا بدین‌سان آنها را از خطر زوال محفوظ نگه داشته و برای همیشه پایدار سازند.

بخشی از روایات کهن تاریخی در دوره پیش از ظهور زرتشت که به‌صورت روایی سینه به سینه نقل شده، در دوران زرتشت همراه با تغییراتی با اصول دین زرتشت همسان‌سازی‌ و منطبق شده است. این روایات دینی در دوران ساسانی که دین زرتشت رسمیت و رواج یافت بار دیگر احیا شد.

در این دوران اوستا جمع‌آوری و بازنویسی شد. مهم‌ترین بخش اوستا درباره تاریخ اساطیری و افسانه‌ای ایرانی در «یشت‌ها» یافت می‌شود. حقیقت برجسته این است که چهارچوب کلی تاریخ روایی ملی و پی‌آیی شخصیت‌ها از یشت‌ها تقلید شده است. علاوه بر آن روایات دینی مانند بندهش، دینکرد و ارداویرافنامه نیز خاطرات پراکنده‌ای از دوران‌های کهن را در دل خود جای داده‌اند.

بی‌تردید سنت شفاهی برای حفظ سینه به سینه آثار دینی خود باعث می‌شد که روایات دینی به جای آنکه نوشته شوند، بیشتر شفاهی بیان شوند. در متون کهن از موبدانی یاد شده است که همه اوستا یا بخش‌هایی از آن را حفظ می‌کرده‌اند.

این سنتی پسندیده و تحسین‌شده به شمار می‌رفته است؛ گویی برتری آن بر نوشتن در این راز نهفته است که انتقال سینه به سینه اوستا و روایات دینی مفهومی «زنده» دارد که در سینه‌ها جای دارد. برخی از تاریخ‌نگاران دوران اسلامی چون طبری و مسعودی نیز از سنت انتقال سینه به سینه اوستا یاد کرده‌اند.

اما انتقال شفاهی خاطرات و تاریخ دوران باستان آفت‌های بی‌شماری داشت؛ از جمله اینکه حوادث تاریخی با افسانه آمیخته شد و دیگر آنکه رنگ ارزش‌ها و باورهای مردمانی را گرفت که در دوره‌های مختلف، آن را روایت می‌کردند.

تأثیر فرهنگ یونانی بر تاریخ‌نگاری ایرانی

دوران جدیدی که با حمله اسکندر به ایران آغاز شد تاریخ‌نگاری ایران را از نفوذ فرهنگ یونان متأثر کرد. اگرچه این دوران چندان طولانی نبود و عمر آن در حدود 2قرن ادامه یافت، اما آثار عمیقی از آن باقی ماند. در این دوران منابع کتبی تاریخ ایران مفقود شد یا از میان رفت به‌طوری که امروز منابع باستانی بسیار کمی در اختیار ماست و از آنچه یونانیان نگاشته‌اند بخش محدودی به تاریخ ایران بازمی‌گردد و همین بخش هم چندان درخور اعتماد نیست؛ مانند برزگ‌نمایی پیروزی‌های یونانیان و اسکندر در ایران که توأم با جعلیات است



 شاید فقط یک ورزشکار حرفه ای از ارزش تغذیه در انجام ورزش ها آگاه باشد و به خوبی نقش تغییراتی را که رژیم غذایی در بهبود انجام تمرینات دارد را درک کند.

شواهد بسیاری نشان دهنده رابطه بین مصرف غذا و انجام ورزش ها هستند. همچنین یک رژیم غذایی بد، به طور یقین اثر منفی بر انجام حرکات ورزشی، حتی اگر به صورت غیر حرفه ای باشند، دارد. یک رژیم غذایی که شامل مقدار کافی از کالری، ویتامین ها، مواد معدنی و پروتئین باشد، انرژی لازم برای انجام یک مسابقه و یا یک ورزژش تفریحی را تامین می کند.

توصیه های لازم در این زمینه:

ترکیبات یک رژیم غذایی که برای یک ورزشکار توصیه می شود، تا حدودی با رژیم غذایی افراد معمولی تفاوت دارد. اگرچه هرم غذایی راهنمای بسیار خوبی در این زمینه است، با این حال مقدار مصرف هر گروه از غذاها، بسته به نوع ورزش و میزان تمرینات و همچنین زمان انجام آنها متفاوت است. علاوه بر این، کالری مورد نیاز بسته به سایز، سن، جنسیت و میزان انجام ورزش ها و حرکات ورزشی دارد و به همین دلیل، تعداد وعده های غذا نیز از فردی به فرد دیگری متغییر است.

کربوهیدرات ها:

کربوهیدرات های مرکب، جزء اصلی یک رژیم هستند که در غذاهایی چون پاستا، ماکارونی، انواع نان های شیرینی، نان های سبوسدار و برنج وجود دارند. کربوهیدرات ها تامین کننده انرژی، فیبر، ویتامین ها و مواد معدنی هستند و در عین حال، دارای مقدار ناچیزی چربی هستند. یک رژیم غذایی مملو از کربوهیدرات ها، باعث افزایش ذخیره انرژی بدن از کربوهیدرات ها (که گلیکوژن نامیده می شود) می شود. و همین موضوع باعث انجام هرچه بهتر ورزش های استقامتی، به ویژه در زمان های بیش از یک ساعت می شود.

امروزه روش کلاسیک و سنتی ذخیره کربوهیدرات ها، منسوخ شده است و به جای آن از روش جدید و اصلاح یافته استفاده می شود که در افزایش گلیکوژن ماهیچه ها کم ضررتر و موثر تر است. مهم ترین عاملی که ذخیره گلیکوژن را افزایش می دهد، سوزاندن 50 تا 60 درصد از کربوهیدرات ها و تبدیل آن به انرژی در طول روز است.

قندهای ساده که در موادی نظیر نوشابه های غیر الکلی، انواع مرباها و ژله ها و آبنبات ها هستند، اگرچه کالری بسیار زیادی را به بدن می رسانند، اما از نظر غذایی ارزش چندانی ندارند. و در حقیقت، اگر دقیقا" پیش از انجام ورزش ها مصرف شوند، باعث کاهش کارآیی ورزشکاران می شود و حتی ممکن است منجر به هیپوگلیسما (کاهش میزان قند خون) شوند.

پروتئین ها:

مهم ترین نقش پروتئین ها در در بدن، رشد و ترمیم بافت های بدن است. بسیاری از مردم بر این عقیده هستند که ورزشکاران به مقدار زیادی پروتئین نیاز دارند و رژیم آنها باید از مقدار پروتئین بالایی برخوردار باشد، تا ماهیچه های آنها رشد کنند. اما محققان بارها و بارها در آزمایشات و تحقیقات خود، چنین نظریه ای را غلط بر شمرده اند و این موضوع که رژیم پروتئین باعث رشد و افزایش ماهیچه ها می شود، نادرست است. تنها عاملی که باعث افزایش حجم عضلات بدن می شود، انجام تمرینات شدید و مداوم است.

 

مصرف پروتئین در ورزشکاران و افرادی که به تمرینات بدنسازی می پردازند، در مقایسه با افراد معمولی، تنها مقدار بسیار کمی افزایش می یابد و البته اغلب آنها این مقدار ناچیز را از راه خوردن غذای زیاد جبران می کنند. به طوری که اغلب ورزشکاران آمریکایی بیش از نیاز بدنشان پروتئین مصرف می کنند و حتی این مقدار به دو وعده در روز می رسد.

بنابراین بدن افراد برای افزایش عضلات و ماهیچه ها، پیش از آنکه شروع به ورزش های سنگین و سخت کنند، نیاز به پروتئین دارد. البته باید یادآور شد که پروتئین اضافی تبدیل به انرژی شده و حتی در بعضی مواقع به شکل چربی در بدن ذخیره می شود. به همین دلیل مصرف بالای اسیدآمینو ها وپروتئین ها به هیچ عنوان توصیه نمی شود. زیرا ممکن است علاوه بر ایجاد کمبود کلسیم، بار زیادی بر روی کلیه ها میگذارند که نیازمند تصفیه بیشتر مواد پروتئینی نیتروژن دار است.

آب و مایعات:

آب مهم ترین ماده برای بدن است و علیرغم اهمیت آن از سوی ورزشکاران نادیده گرفته می شود. آب و مایعات برای آب رسانی به اندام های بدن و تنظیم دمای آن بسیار ضروری هستند. آبی که بدن از راه تعریق از دست می دهد تا خنک بماند، ممکن است در طول مدت یک ساعت ورزش، به چبدین لیتر برسد.

افراد بالغ و بزرگسال، هرگونه کاهش وزن در طول ورزش را که به علت از دست دادن آب بدن است، باید از طریق نوشیدن آب و دیگر مایعات جبران کنند. بهترین روش برای آنکه مطمئن شوید آب کافی به بدن شمادر حین ورزش می رسد، آنست که ادرار شما شفاف باشد.

چند توصیه برای رساندن آب کافی به بدن:

• به مقدار کافی آّب، آبمیوه و شیر بنوشید.

• از نوشیدن آشامیدنی های کافئین دار، جدا" خودداری کنید. زیرا کافئین یک ماده ادرار آور است و باعث از دست رفتن آب بدن می شود.

• قبل، بعد و در حین ورزش به مقدار کافی مایعات بنوشید.

• در طول ورزش به کودکان مقدار کافی مایعات بخورانید. زیرا آنها مانند افراد بزرگسال در مقابل تشنگی ممکن است واکنش نشان ندهند.

بدست آوردن وزن مناسب برای مسابقات:

هر گونه تغییر در وزن بدن به منظور شرکت در مسابقات، باید بصورت بی خطر و موثر صورت گیرد. در غیر اینصورت ضرر آن بیش از منفعت آن است. پایین نگه داشتن وزن بدن به طور غیر اصولی، کاهش سریع وزن و یا افزایش وزن به طور سریع و غیر طبیعی ممکن است اثرات سوء و بدی بر روی سلامت بگذارد.

بنابراین هر گونه افزایش یا کاهش وزن باید به طور صحیح و اصولی انجام شود. ورزشکاران جوان که قصد دارند وزن خود را کاهش دهند بهتر است از یک متخصص رژیم و تغذیه کمک بگیرند. در غیر این صورت ممکن است از نظر سلامت دچار مشکلاتی شوند.

هرم غذایی؛ راهنمای خوبی برای چگونگ مصرف انواع غذاها است و اگر به درستی مورد استفاده قرار گیرد، ویتامین ها و دیگر مواد معدنی لازم به بدن خواهد رسید.

پیش از انجام هر ورزشی، با یک متخصص و یا فرد حرفه ای در زمینه تغذیه و رژیم صحبت کنید تا بر طبق نوع ورزش، سن، جنسیت و ... راهنمایی های لازم را به شما بکند.

           

ارتباط تغذیه با ورزش از پیش از عصر طلائى یونان شناخته شده بوده است. توجه به فعالیت‌هاى جسمانی، غذاى مناسب و در کل سلامت عمومى بدن ذهن دانشمندان سامورائی، هندی، مصری، ایرانى و دیگر تمدن‌هاى قدیمى را به خود مشغول نموده بود. بیابانگردان اولیه از غذاهائى چون ماهی، گوشت حیوانات وحشی، دانه‌ها، حبوبات، غلات و میوه‌هاى وحشى در دسترس استفاده مى‌کردند. در واقع مى‌توان عده‌اى از آماده‌ترین افراد این گروه از لحاظ جسمانى را اولین ورزشکاران تاریخ نامید، چرا که اغلب مسافت‌هاى طولانى را در زمین دشمن یا اقلیم‌هاى ناآشنا براى به‌دست آوردن غذا طى مى‌کردند. بعدها، وقتى شکارچیان به‌طور ثابت در یک محل مستقر شدند، براى تقویت دست‌ها به انجام ورزش هم مبادرت ورزیدند.

ورزش و مکملهای غذایی

 

بیشتر متخصصین تغذیه معتقدند که غذا بهترین منبع مواد مغذی است.در صورتی که غذاهای متنوعی از غلات،سبزیجات،میوه جات،لبنیات و گوشت مصرف کنید،به قرص های ویتامین و مواد معدنی نیاز پیدا نمی کنید.با این وجود در صورتی که نوعی بیماری یا نیازهای تغذیه ای خاصی دارید که با منابع معمول غذایی قابل رفع نیست یا اینکه اصولاً از یک نوع مواد غذایی خاص استفاده نمی کنید(مثلاً از شیر تا سایر محصولات لبنی مصرف نمی کنید). ممکن است مکمل برای شما سودمند باشد.

 

شزایط زیر احتمالاً نیاز به مکمل دارد:

 

کمبود لاکتات:افراد مبتلا به کمبود لاکتات قادر به هضم شیر و برخی فرآورده های شیر نیستند در صورتی که این افراد به اندازه کافی از سایر مواد غذایی محتوی کلسیم فراوان (نظیر اسفناج،کلم و باقلا)استفاده نکنند،مصرف یک مکمل کلسیمی مفید خواهد بود.به طور مشابه افرادی که آلرژی به شیر دارند یا از شیر و محصولات آن خوششان نمی آید نیز احتمالاً از مکمل کلسیمی سود خواهند برد.رژیم گیاهخواری،ویتامین B12،آهن،روی و مکمل های کلسیمی ممکن است مورد نیاز باشند.

کمبود ویتامین یا مواد معدنی:

در صورت تشخیص کمبود ویتامین یا یک ماده معدنی بخصوص،استفاده از مکمل در درمان این کمبود کمک کننده می باشد.

اما چگونه میتوانید بفهمید که نیازهای خاص دارید یا اینکه رژیم غذایی شما فاقد مواد مغذی کلیدی است؟

به عنوان یک ورزشکار شما از ارزیابی تغذیه ای برای بررسی عادات غذایی اخیرتان،تشخیص مواردی که به طور مناسب رعایت می کنید،برای نشان دادن راههای بهبود و شناسایی نیاز خود به مکمل ها سود خواهید برد.تجربه نشان میدهد ورزشکاران از مکملهایی استفاده میکنند که رژیم غذایی آنها بطور کامل این نیازها را تأمین نموده و در مورد مواد مغذی که کمبود دارند از مکمل مناسب استفاده نمی نمایند یک ارزیابی تغذیه ای میتواند  خلاءهای تغذیه ای شما را پرکند.

 

بسیاری از ورزشکاران حرفه ای ادعا می کنند که از مصرف مکملها سود برده اند مع الوصف در مورد ادعای این ورزشکاران دو نکته را باید به خاطر داشت:نخست آنکه بسیاری از این ورزشکاران حرفه ای از طریق انجام فعالیت های بسیار شدید و طاقت فرسا به بدنشان فشار می آورند.ممکن است در برخی مراحل تمرین خود به مواد مغذی اضاقی نیاز داشته باشند.بسیاری از تبلیغاتی که رای مکمل ها میشوند،اغواکننده و فریبنده هستند و فوایدی برای آنها ذکر میشود شاید مصرف یک قرص از اینکه در روز سه لیوان شیر بنوشید و یک ظرف لوبیا بخورید،ساده تر به نظر برسد ولی مصرف مکملها یک راه حل ساده نیست.قسمت دشوار در ارزیابی دعوی سازندگان مکمل این است که بر خلاف داروها و مواد غذایی لازم نیست که سازندگان مکمل به طور قانونی بی خطر بودن یا موثر بودن مصرف آنها را اثبات نمایند.این بدان معنی است که شما به عنوان یک مصرف کننده باید در اینکه از مکمل استفاده کنید یا خیر،بسیار محتاط باشید قبل از مصرف یک مکمل غذایی،به سوالات زیر پاسخ دهید:

آیا مصرف مکملها قانونی است؟

بسیاری از مواد موجود در مکملهای غذایی برای ورزشکاران شرکت کننده در مسابقات ممنوع بوده و جزو موارد دوپینگ محسوب میشوند.بنابراین مراقب باشید که اشتباهاً از مکملی استفاده نکنید که باعث محرومیت شما از ورزش شود و برچسب روی مکمل را با دقت مطالعه کنید تا بدانید واقعاً چه چیزی در این مکمل وجود دارد.

آیا مصرف مکملهای غذایی بی خطر است؟

بعضی مکملهای غذایی(حتی مواد مغذی آلی)در صورتی که بیش از حد توصیه شده دریافت شوند،دارای عوارض سمی خواهند بود.سایر مواد نیز ممکن است باعث عدم تعادل و کمبود شوند که به چگونگی تداخل عمل آنها با سایر مواد مغذی در بدن بستگی دارد.بر خلاف داروها،مکملهای غذایی قبل از اقدام به فروش تحت آزمونهای امنیتی وسیع قرارنمی گیرند لذا احتمال بروز عوارض پیش بینی نشده در آنها وجود دارد .

 

یک نمونه از مکمل گیاهی وجود دارد که میتوانند عوارضی جانبی خطرناکی داشته باشد و 20 مورد مرگ در اثر مصرف آن گزارش شده است.

آیا مصرف مکملهای غذایی موثر است؟

به منظور تعیین اثربخشی یک ماده غذایی،مطالعات کیفی زیادی مورد نیاز هستند.یک مطالعه منفرد روی تعداد کمی از افراد کافی نیست. لذا بدرستی به این سوال نمی توان پاسخ داد .

آیا مصرف مکمل برای ورزشکاران ضروری است ؟

با وجودی که مکمل ممکن است قانونی،بی خطر و موثر باشد(به عنوان بهبود دهنده کارآیی)لازم است تعیین کنید که آیا واقعاً به آن نیاز دارید.به عنوان مثال در بسیاری از دوندگان مسافتهای طولانی زن ذخایر آهن پایین است و میتوانند از مکمل آهن بهره ببرند،ولی در صورتی که ذخایر شما طبیعی باشند،این مکمل برای شما ضروری نمیباشد.کراتین ممکن است برای ورزشکاران درگیر در ورزشهای قدرتی تا حدی ارزشمند باشد ولی در صورتی که یک ورزشکار استقامتی هستید نیاز به آن ندارید و عوارض جانبی احتمالی آن توجیه پذیر نیست.این مطلب را همیشه در نظر داشته باشید که هیچ رژیم غذایی وجود ندارد که موجب قهرمانی یک ورزشکار عادی گردد.فقط رژیم غذایی صحیح و منطقی،شرایط را برای حداکثر آمادگی جسمانی و انجام مطلوبی فعالیت مهیا میکند.

 



برای دانلود نمونه سوالهای عربی اول دبیرستان مخصوص پیام نور (آموزش ازراه دور) ابتدا روی خط زیر کلیک کنید.

 

اللهُمَّ عَجِّل لِوَلیکَ الفَرَج

 



 برای دانلود نمونه سوالهای عربی سوم راهنمایی روی خط زیر کلیک نمایید

 

 

 



 لطفا برای دانلود نمونه سوالهای عربی دوم راهنمایی روی کلمه زیر کلیک کنید.

 


 علم، چراغ راه انسان است و مسیر حرکت تکاملی او را روشن می کند تا بتواند به آسانی به اهداف خویش برسد وبه قله کمال راه یابد. علم آموزی و دانش طلبی از ویژگی های انسان است و او را از حیوانات متمایز می سازد و به زندگی او جلوه خاص انسانی می بخشد.

علم و آگاهی، نخستین شرط موفقیت انسان، بلکه پایه و اساس سعادت او است. خوشی های دنیا و آخرت بهوسیله علم به دست می آید. پیامبر اکرم(ص) فرمود: (انّ الله یطاع بالعلم ویعبد بالعلم و خیرالدنیا والآخرة مع العلم وشرّ الدنیا والآخرة مع الجهل;1 خداوند به وسیله علم اطاعت می شود. خیر دنیا و آخرت با علم است و شر و بدی دنیا و آخرت همراه با جهل و نادانی است.)

به تحقیق انسان بدون آگاهی و شناختِ راه های موفقیت و شرایط بهتر زندگی کردن، نمی تواند به پیروزی برسد.علی(ع) به کمیل فرمود: (مامن حرکة الا و أنت فیه محتاج الی معرفة;2 ای کمیل، هیچ حرکت (و کاری) پیش نخواهد رفت جز این که در آن شناخت لازم را داشته باشی.)

حیوانات به دلیل تمایلات حیوانی و شعور فطری از اشتباه و انحراف محفوظ اند و براساس یک نظم دقیق جبراً در حرکت می باشند. حیوانات در زندان غریزه محبوس اند و از ده ها قرن پیش تاکنون به طور یک نواخت زندگی کرده اند و هیچ پیش رفتی نداشته اند; ولی انسان به حکم اختیار و آزادی گرفتار اشتباهات می شود و گاهی چیزهای زیان بار را سودمند می پندارد و چیزهای پرفایده را بی فایده تلقی می کند. با وجود این، انسان یک امتیاز وبرتری بزرگ دارد و آن این که بر اثر داشتن عقل و اندیشه و آزادی توانسته است به پیش رفت های چشم گیری نایل شود. کاروان بشر به میزان ارتقای سطح علم و دانش خویش هم چنان به سوی کمال در حرکت است و تاکنون در رشته های گوناگون علمی و فنون مختلف، هزاران تحول و تطور را پدید آورده و روز به روز قوانین تازه تری از اسرار عالم هستی را کشف می کند و موقعیت بهتری می یابد. به قول یکی از دانشمندان:

(تمام موجودات زنده به استثنای انسان، نوعی علم فطری از جهان و خود دارند. این غرایز آن ها را به شکل کاملاً مطمئنی برای تماس با حقیقت میراند. بنابراین، آزادی فریب دهنده ای ندارند. فقط موجوداتی که صاحب عقل اند، فریب می خورند و در نتیجه تکامل می پذیرند. حشرات برعکس، چنین نیستند و نظم اجتماعشان از ده ها هزار سال پیش تا امروز تغییری نکرده است. برخلاف زنِ آدمی، سگ ماده هیچ گاه در مواظبت از توله هایش خطا نمی کند. پرندگان می دانند کِی باید لانه بسازند و زنبورهای عسل موادی را که برای پرورش ملکه یا کارگران یا سربازان کندولازم است، می شناسند. به علت خودکاری غریزه، جانوران آزادی ندارند که چون انسان به اقتضای هوا و هوس خود زندگی کنند. انسان هنوز راه و رسم اداره خود را نمی شناسد و هیچ گاه موفق به بنای یک تمدنی استوار نشده است. گویی شعور آدمی هنوز به آن درجه از کمال نرسیده است که بتواند زندگی اجتماعی ما را به همان خوبی که غریزه به اجتماع مورچه ها نظم می دهد، هدایت کند. بنابراین بزرگ ترین مساعی ما باید صَرف تقویت نیروی روانی گردد.)3

ما در تمام کارهای مربوط به دنیا و آخرت نیازمند به علم و آگاهی هستیم; درباره غذایی که می خوریم باید خواص آن را بدانیم و تأثیر آن را در جسم و جان خود بشناسیم; درباره معاشرت و رفتار با بستگان و دوستان و اطرافیان نیازمند شناخت خصوصیات روحی و اخلاقی آنان هستیم; در انتخاب دوست، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب شغل، انتخاب همسر و… اگر از روی آگاهی و شناخت تصمیم نگیریم، ممکن است زیان های جبران ناپذیری بر ما وارد شود.

در کارهای معنوی و دینی هم علم و آگاهی محور اصلی است. حتی عبادت بدون علم بی ارزش است، زیرا سودی برای شخص ندارد و او را به کمال نمی رساند. علی(ع) فرمود: عابد بی علم، هم چون خر آسیاب است که همواره در یک جا می چرخد و گامی پیش نمی رود.)4

 

اهمیت علم از دیدگاه اسلام

از نظر اسلام، علم و معرفت بسیار مهم اند. از این رو آگاه ساختن مردم به حقایق و بیان اسرار آفرینش که نشانه های قدرت الهی است، در رأس تعالیم و اهداف پیامبر(ص) قرار داشت. قرآن می فرماید: (خدا بر مؤمنان منت نهاد که فرستاده ای از خود ایشان را برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکیزه شان کند و کتاب و حکمت به ایشان بیاموزد…)5

علم، سبب رشد عقلانی انسان است و استعدادهای نهفته وجودش را به فعلیت می رساند. علی(ع) فرمود: (العقل غریزة تزید بالعلم والتجارب; عقل غریزه ای (انسانی) است که با دانش و تجربه اندوزی زیاد می شود). امام صادق(ع) در سخنی فرمود: (کثرة النظر فی العلم یفتح العقل; درس خواندن و مطالعه مستمر و زیاد، عقل را شکوفا می کند.)6

اهمیت این مسئله هنگامی روشن تر می شراه های رسیدن به موفقیت,تحقیق و مقاله,,

:: 15:43 ::  نويسنده : فاطمه زاهدی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد