آخرین مطالب
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان تحقیق و مقاله webloglovely11@yahoo.com
مشخصات سلاحی است انفرادی ،خودکار و نیمه خودکار که با فشار غیر مستقیم گاز باروت مسلح و با هوا خنک میشود،با خشابهای 30 ، 40 ، 75 فشنگی (خشابهایی با ظرفیت 90 و 120 تیری بنا بر نیاز برخی کشورها نیز ساخته می شود ) از زیر تغذیه و دارای برگه ناظم آتش سه وضعیتی ( بالا ضامن ، وسط رگبار ، پائین تک تیر ) است . این سلاح تا به ضامن است نه مسلح می شود و نه شلیک میکند.دستگاه چکاننده آن از نوع ضربتی است ،این سلاح دارای دو نوع دستگاه نشانه روی می باشد که عبارتند از : الف – دستگاه نشانه روی مکانیکی : این دستگاه تشکیل شده از یک ستون درجه که از اعداد 1 الی 8 و در بعضی مدلها 1 الی 10 مدرج شده که هر عدد نمایانگر ضریب 100 متر می باشد و خط شاخص هر عدد زیر آن عدد قرار دارد ،در انتهای ستون درجه دارای علامت تاکتیکی بوده که هم سطح 300 متر میباشد و یک مگسک که در سمت و برد قابل تنظیم میباشد. ب – دستگاه نشانه روی اُپتیکی : دوربین این سلاح روی یک روپوش محفظه یدک نصب می باشد که در موقع استفاده ،روپوش محفظه اصلی را برداشته و روپوشی که دوربین روی آن سوار است را جا می زنیم و در دونوع معمولی و دید در شب ساخته شده این سلاح دارای دو نوع قنداق میباشد الف - قنداق ثابت : از جنس کائوچو یا چوبی جهت استفاده یگانهای پیاده و تک تیرانداز. ب – قنداق تاشو : در دو مدل تاشو از زیر و تاشو از بغل جهت گشت شهری ، نیروهای زرهی ، چترباز و چریکی ساخته شده است. مختصات
متعلقات 1 – سرنیزه : در قسمت جلو سلاح زیر لوله نصب شده و در جنگ تن به تن از آن استفاده میشود و در مدل AKM از سرنیزه و غلاف میتوان بعنوان سیم چین استفاده نمود. 2 – لوله رابط : بجای شعله پوش در قسمت جلوی سلاح نصب شده و جهت پرتاب نارنجک تفنگی کاربرد دارد. 3 – ابزار نشانه روی در شب : از دو قسمت فسفری تشکیل شده که بر روی شکاف درجه و مگسک نصب میگردد و برای نشانه روی در شب استفاده میگردد. 4 – دوربین مادون قرمز : امکان نشانه روی دقیقتر در شب را برای تیرانداز میسر میسازد. 5 – دوربین معمولی : با نصب آن بر روی سلاح در مأموریت تک تیراندازی استفاده میشود. 6 – انواع خشاب : در مدلهای آلومینیومی ، کائوچوبی و فولادی 30 ،40 ،75 فشنگی موجود است. 7 – پوکه کش : زمانیکه زه پوکه خارج شده باشد و مقداری از پوکه داخل لوله مانده باشد استفاده میگردد. 8 – شعله پوش مانوری : تیراندازی خودکار با فشنگ گازی را میسر میسازد. 9 – وسایل تنظیف : برس نرم ، برس زبر ، فرچه مویی ، روغندان ، آچار مخصوص تنظیم مگسک ، سمبه و طناب 10 – دو پایه : هنگام استفاده از سلاح برای تیراندازی با دقت بالا بکار میرود. 11 – رابط جفت خشاب : جهت استفاده سریع از خشاب و مهمات بیشتر . انواع فشنگ
معرفی کشور چین جمهوری خلق چین کشوری است در شرق آسیا. چین پرجمعیتترین و یکی از گستردهترین کشورهای جهان است. پایتخت آن پکن میباشد، شانگهای مهمترین شهر و بندر آن است. نام چین از نام خاندان سین گرفته شدهاست که بر این کشور فرمان میراندند.
جغرافیا
کشور چین در منطقه شرق آسیا قرار گرفتهاست و مساحت آن بیش از ۹٬۵۹۶٬۰۰۰ کیلومتر مربع است که به این ترتیب بعد از روسیه، دومین کشور پهناور آسیا به حساب میآید. چین دارای مرز زمینی با ۱۴ کشور است. این کشور همچنین از سمت شرق و جنوب با دریای چین شرقی، خلیج کره، دریای زرد ، و دیگر آبهای آزاد احاطه شدهاست.
آب و هوا آب و هوای این کشور بسیار متنوع میباشد از مناطق گرمسیر و بارانی در جنوب تا بسیار سردسیر شمال را شامل میشود . طوفانهای موسمی (در حدود ۵ مورد در سال) در امتداد سواحل جنوبی و شرقی، سیلهای مخرب، سونامی ، زلزله ، رانش زمین و خشکسالی از بلایای طبیعی منطقه چین هستند.
تقسیمات کشوری
کشور جمهوری خلق چین از ۲۲ استان تشکیل شدهاست. علاوه بر آن چین، مدعی مالکیت تایوان به عنوان یکی از استانهای خود است.
مردم
کشور چین بیش از یک میلیارد و دویست و هشتاد میلیون نفر جمعیت دارد. بیشتر مردم چین از نژاد زرد هستند و به زبان ماندارین سخن میگویند. جز چینیها تیرههای دیگری نیز در این سرزمین پهناور همچون مغولها، تبتیها و ترکها زندگی میکنند، شماری از تاجیکها نیز در بخش سین کیانگ چین میزیند. ادیان رایج این کشور عبارتند از:کنفسیوس،بودایی،تائوئیسم،اسلام و آیین ترسایی. پردازنده ونه كار ميكند ؟Random Access Memory (RAM
ر روش معمول تکثیر سیدی، از دستگاههایی که دارای چندین رایتر هستند ( که CD Duplicator نام دارند ) استفاده میشود. در این روش ( بسیار وقتگیر و پر خطا ) که اغلب برای کارهای کم تیراژ استفاده میشود، احتمال سوختن و یا بد رایت شدن سیدی بسیار زیاد است. مراحل تولید لوحهای فشرده از ابتدا تا انتها یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:cd,dvd,مراحل ساختcd,مراحل ساختdvd,تحقیق و مقاله, :: 20:1 :: نويسنده : فاطمه زاهدی
موقعیت و وسعت استان کرمانشاهاستان کرمانشاه با وسعتی برابر با ۲۵ /۲۴۴۳۴ کیلومتر مربع در غرب ایران قرار دارد. استان کرمانشاه حدود ۱/۴۵ درصد از مساحت کل کشور را تشکیل میدهد و به لحاظ وسعت هجدهمین استان کشور است. استان کرمانشاه از شمال به استان کردستان، از جنوب به استان لرستان و استان ایلام، از شرق به استان همدان و از غرب با کشور عراق همجوار است و بیش از سیصد و سی کیلومتر مرز مشترک با کشور عراق دارد. آب و هوای استان کرمانشاهاستان کرمانشاه دارای آب و هوای گرمسیری است. استان کرمانشاه از نظر آب و هوا تحت تأثیر عوامل چندی است که اوضاع اقلیمی این ناحیه را به وجود میآورد شهرستان های استان کرمانشاهبر اساس آخرین وضعیت تقسیمات کشوری، استان کرمانشاه دارای دوازده شهرستان، بیست و شش شهر، بیست و پنج بخش و هشتاد و سه دهستان است. کرمانشاه ، اسلام آباد ، پاوه ، سرپل ذهاب ، جوانرود ، صحنه ، قصرشیرین ، کنگاور ، هرسین آداب و رسوم استان کرمانشاهمراسم سنتی استان کرمانشاهچادر زدن دراویش: تا دو دهه پیش در استان کرمانشاه، اعیان و اشراف شهر دو شاخ کل ـ که نشانه تشخیص بود ـ بر سردر خانههایشان میزدند. بازی های سنتی استان کرمانشاهتوپان ، گرزان ، کِلاورفِنَکی (کلاه قاپیدن) غذاهای سنتی استان کرمانشاهخورشت خلال بادام ، دوینه یا ترخینه ، خمارآشی ، پرشت ، جرگ و بز ، ذورده ، سیب پلو ، زو و کره ، شلمین مشاهیر استان کرمانشاهابوحنیفه احمد بن داود دینوری ، سردار یار محمد خان ، رحیم معینی کرمانشاهی ، میر جلال الدین کزازی ، مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی حاج آخوند و … صنایع دستی استان کرمانشاهجاجیم بافی ، گلیم بافی ، موج بافی ، گیوه کشی ، چیغ بافی ، قلم زنی و … سوغات استان کرمانشاهبیش تر تولیدات هنرهای سنتی از جمله گلیم، موج، سجاده، ظروف قلمزنی شده، چاقو کرند، نمد، گیوه و همچنین خوراکیهایی چون نان شکری، نان برنجی، نان خرمایی و روغن حیوانی از سوغاتیهای استان کرمانشاه است. جغرافیای استان کردستاناستان کردستان با وسعت ۲۹۱۳۷ کیلومتر مربع در غرب ایران واقع شده است. استان کردستان بین مدارهای ۳۴ درجه و۴۴ دقیقه و ۳۶ درجه و ۳۰ دقیقه شمالی و بین نصف النهارهای ۴۵ درجه و ۳۱ دقیقه و ۴۸ درجه و ۱۶ دقیقه شرقی قرار دارد. این استان ازشمال با آذربایجان غربی و بخشی از زنجان، از شرق با استان همدان و بخش دیگری از استان زنجان، از جنوب با استان کرمانشاه و از سمت غرب با کشور عراق هم مرز است. شهرستان های استان کردستانبراساس آمارگیری و آخرین تقسیمات کشوری در سال۱۳۸۵، استان کردستان دارای نه شهرستان، ۱۲ شهر، ۲۷ بخش و ۸۴ دهستان است و همچنین دارای ۱۷۶۷ آبادی دارای سکنه و ۱۹۲ آبادی خالی از سکنه است. شهر سنندج مرکز استان است و شهرستانهای آن شامل سقز، بانه، بیجار، قروه، مریوان، سروآباد، سنندج، کامیاران و دیواندره میباشد. پیشینه تاریخی استان کردستاناستان کردستان بخشی از سرزمینی است که تحت حکومت مادها اداره میشد. حدود تاریخی سرزمینهای تابع دولت ماد از شمال با اورارتو، از غرب با آشور و از جنوب غربی و جنوب با ایلام و سومر (بابل و اکاد) محدود بود. آداب و رسوم استان کردستانآیین ها و جشن های استان کردستاناستان کردستان یکی از استان های کردنشین در غرب ایران است، اکثریت ساکنان این استان، کرد زبان هستند که به لهجه های مختلف تکلم می کنند. درباره زبان کردی مردم شناسان بر این رأی هستند که زبان کردی یکی از زبان های گروه هند و اروپایی و ایرانی است. موسیقی محلی استان کردستانکردستان سرزمین ترانهها و آهنگ هاست و در هر منطقه ی آن صدها آهنگ، ترانه، بیت و لالایی وجود دارد که این ترانهها با ریتم های شاد و گوناگون نوازشگر اهل دل است. کردستان را باید مهد موسیقی ایرانی قلمداد کرد، زیرا موسیقی کردی با موسیقی های باستانی ایران نسبتی تمام و کمال دارد. خوراک محلی استان کردستاندوخوا (آش دوغ)، دوینه (ترخینه)، شله گنیه، شوروا، شل کینه، گرماو، رشته رون، یک آبه، پرشتین (آش کردی)، شلغم باغی یا شلغم ترش، کلانه، بریان یا کباب کردی. پوشاک محلی استان کردستانپوشاک مردان و زنان کرد شامل تنپوش، سرپوش و پایافزار است. ساخت و کاربرد هریک از این اجزا بسته به فصل، نوع کار و معیشت و مراسم و جشنها با یکدیگر تفاوت دارد. هرچند پوشاک نواحی مختلف کردستان مانند اورامان، سقز، بانه، گروس، سنندج، مریوان و … متفاوت است اما از نظر پوشش کامل بدن، همه با هم یکسان هستند. مشاهیر استان کردستانکردستان محل پرورش مفاخر ارزشمند و گرانمایهای بوده است که در ایران نقش مهم و مؤثری داشتهاند ، به ویژه برخی از آنها در دنیای اسلام از مقام ارجمندی برخوردار بودهاند . بنا به اسناد ، کتابها و مدارک تاریخی مقر ظهور زردشت را این ناحیه میدانند . سوغات استان کردستانتعدادی از تولیدات و هنر های سنتی مخصوصا صنایع دستی عبارتند از: فرش، گلیم، سجاده، نمد و نیز زیورآلات دست ساز را می توان نام برد. گفته می شود پس از فرش، تخته نرد از مهمترین صنایع دستی تولیدی در این منطقه بشمار می رود. شناخت استان قزوینمحیط طبیعی استان قزویناستان قزوین از سمت شمال به استانهای مازندران و گیلان، ازغرب به استان زنجان و استان همدان، از جنوب به استان مرکزی و از سمت شرق به استان تهران محدود است. قسمت شمالی و غربی استان کوهستانی و جنوب و جنوب شرقی آن را دشت قزوین تشکیل می دهد. مساحت استان قزوین برابر با ۱۵۸۲۰ کیلومتر مربع بوده که تقریباً ۱ % از مساحت کل کشور را شامل می شود. شهرستان های استان قزویناستان قزوین دارای ۴ شهرستان (قزوین، آبیک، تاکستان، بوئین زهرا) ۱۷ شهر ( قزوین، اقبالیه، محمدیه، الوند، محمود آباد نمونه، آبیک، رازمیان، معلم کلایه، تاکستان، اسفرورین، ضیاء آباد، خرمدشت، آوج، شال، دانسفهان، آبگرم و بوئین زهرا) است پیشینه تاریخی استان قزوینکاوش ها و یافته های باستان شناسی در دشت قزوین، نشانگر مرحله یکجانشینی و کشاورزی در هزاره هفتم قبل از میلاد و برخورداری ساکنان آن از صنایع اولیه و نظام اجتماعی است. آداب و رسوم استان قزوینموسیقیموسیقی رایج در شهر قزوین تفاوت چندانی با موسیقی دستگاهی ایران ندارد. تنها در گذشته این آوازها و دستگاه ها که در مکتب های متفاوت اجرا می شد از جمله مکتب خراسان، مکتب تهران و … مکتبی نیز وجود داشته به نام مکتب قزوین که امروزه فراموش شده است. پوشاک و خوراکپوشاک مردان استفاده از کلاه در گذشته بین مردان بسیار متداول بود و هر شخص به فراخور شغل و نیز وضعیت اقتصادی از نوعی کلاه استفاده می کرد. پوشاک زنان در گذشته زنان قزوینی زیر پیراهن خود شلیته به پا می کردند، به طوری که یک وجب و یا حتی کمتر از دامن بیرون می آمد خوراکقیمه نثار، دم کباب، قیمه آب دار، دیماج، رشته پلو با ماهی، آش شله قلمکار، آش آلو، آش دوغ، آش شیرین، آش دندان کشه، ماش پیاز صنایع دستیبافته هافرش بافیگلیم بافیجاجیم بافیپن بافی (نوار بافی)موج بافیگلابتون دوزینم نم دوزیگیوه دوزی ( گیوه کشی )سوغات استان قزوینسوزن دوزى، گلابتون دوزى، ساخت جعبه هاى آینه دار و حکاکى و قلمزنى از مهم ترین صنایع دستى استان هستند.فرش و سفال قزوین نیز معرف است. همچنین قزوین را پایتخت هنر خوشنویسى ایران نامیده اند. مشاهیرعلامه دهخدا، بزرگ مرد ادب ایران و شهید عباس بابایی
قاجار نام دودمانی است که از ۱۷۹۴ تا ۱۹۲۵ بر ایران فرمان راند.قاجارها قبیلهای از ترکمانهای منطقه استرآباد (گرگان) بودند.ایشان تبار خود را به کسی به نام قاجار نویان میرساندند که از سرداران چنگیز بود. نام این قبیله ریشه در عبارت آقاجر به معنای جنگجوی جنگل دارد. پس از حمله مغول به ایران و میانرودان،قاجارها نیز به همراه چند طایفه ترکمان و تاتار دیگر به شام کوچیدند.هنگامی که تیمور گورکانی به این نقطه تاخت قاجارها و دیگر کوچندگان را به بند کشید و سرانجام آنها را به خانقاه صفوی در آذرآبادگان بخشید. پس از آن قاجارها یکی از سازندگان سپاه قزلباش شدند.
در زمان آقا محمد خان قاجار این طایفه به دو قبیله اشاقه باش و یوخاری باش (به معنای ساکن ناحیه بالا - رودخانه- و ساکن ناحیه پایین - رودخانه) تقسیم شده بود و آقا محمد خان موفق گردید این دو قبیله را با هم متحد کرده و نیروی نظامی خود را استحکام بخشد. برای آگاهی بیشتر به زندگی نامه آغا محمدخان قاجار نگاه کنید.
بنا بر بعضی منابع تاریخی مادربزرگ آقا محمد خان بیوه شاه سلطان حسین صفوی بود که در هنگام حمله محمود افغان به اصفهان از وی باردار بود و بدلیل علاقه زیاد شاه سلطان حسین به وی، برای جلوگیری از اسارت او بدست افغانها، توسط سران قزلباش فراری داده شد و بعد از قتل شاه سلطان حسین به زوجیت پدر بزرگ آقا محمد خان درآمد. بنا به این روایت پدر آقا محمد خان، محمد حسن خان قاجار، در اصل فرزند شاه سلطان حسین صفوی بودهاست و به همین دلیل ارتباط نزدیک و پایداری بین بازماندگان سلسله صفوی و شاهان دوره قاجاریه وجود داشتهاست.
ایران در زمان این سلسله با دنیای غرب آَشنا گردید. اولین کارخانههای تولید انبوه، تولید الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که بعدا به سالن تعذیه تغییر کاربری داد)، مدارس فنی به روش مدرن(از جمله دارلفنون که به همت امیر کبیر تأسیس گردید)، و اعزام اولین گروهها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخههای طب و مهندسی در زمان این سلسله صورت پذیرفت.
بازسازی ارتش ایران با روش مشق و تجهیز آنها به سلاحهای مدرن اروپایی نیز از زمان فتحعلی شاه قاجار - در قرار داد نظامی اش با ناپلیون امپراتور فرانسه - آغاز شد.
در زمان این سلسه و بعد کشمکش بسیار بین شاهان قاجار و آزادی خواهان، سرانجام ایران دارای مجلس (پارلمان) شد و بخشی از قدرت شاه به مجلس واگذار گردید.
در زمان این سلسله حکومتهای معتدد استانی بر مناطق مختلف سرزمین ایران با جنگ یا مصالحه از میان رفتند و جای خود را به سیستمی فدرالی با تبعیت از دولت مرکزی دادند و «کشور» ایران دوباره زیر یک پرچم شکل گرفت. رنگها و ترتیب آنها در پرچم کنونی ایران از زمان این سلسله بیادگار ماندهاست.
این سلسله سرانجام با کودتای نظامی رضاخان (رضا شاه) در سال ۱۹۲۱ قدرت را از دست داد بدون خونریزی قدرت را به حاکم جدید سپرد. رضا شاه پس از به سلطنت رسیدن بسیاری از وزرا و سفرای دولت قاجاریه را که غالبا از وابستگان خاندان قاجار بودند به استخدام درآورد که این ارتباط حرفهای تا پایان سلطنت محمد رضا شاه (فرزند رضا شاه) نیز ادامه یافت.
آغا محمدخان قاجار
فتحعلی شاه
محمد شاه
ناصرالدین شاه
مظفرالدین شاه
محمدعلی شاه
احمد شاه
آغامحمد خان فرزند محمد حسن خان قاجار و او نیز فرزند فتحعلی خان فرزند شاهقلی خان فرزند جهانسوزخان بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان و در استرآباد حکومت میکرد. اینان شیعه مذهب بودند. ندرقلی خان پس از کشتن فتح علی خان رقیب سرسخت خویش در خواجه ربیع طوس و با سعی و تلاش خویش به مقام شاهنشاهی رسید.
نوشتار اصلی: دودمان قاجار
قدرت یافتن دودمان قاجار به عهد صفوی و شاه عباس کبیر برمیگردد؛ ابتدا در شمال رود ارس ساکن بودند و در آن زمان بدلیل کمکهای بزرگی که به دربار صفوی مینمودند، قدرت بیشتری یافتند و سپس دستهای از آنان در غرب استرآباد و در دشت گرگان سکنی گزیدند. نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمد حسن خان که در هنگام قتل پدر ۱۲ سال بیش نداشت یوخاریباشا که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکمرانی منسوب کرد تا بدین ترتیب با ایجاد شکاف و اختلاف میان طوایف قاجار نگران ناآرامیهای داخلی نگردد و اشاقهباشها زیر نظر حکومت ایشان گردند.
در همان ۶ سالگی برای اولین بار وارد میدان جنگ گردید؛ آن موقع برابر زمانی بود که نادر و فرزندانش به قتل رسیده بودند و شاهرخ علی رغم میل باطنی اش برای به دست گرفتن قدرت تلاش میکرد. در آن جنگ مقابل قبیله یوخاری باشها بسیار مردانه جنگید و همین باعث گردید تا فرماندهی بخشی از قشون با وی باشد. پس از آن شاهرخ طرح دوستی با محمدحسن خان بست. با همکاری حاکم طبس ابراهیم خان را برکنار شدو شاهرخ به سلطنت رسید هرچند اندکی پس از ان شاهرخ شاه به دست دشمنانش نابینا گشت .آغا محمد خان در سن یازده سالگی بدلیل اینکه چهره جذابی داشت توسط خواجگان حرمسرای عادلشاه حاکم مشهد در حال معاشقه با دختر و یکی از همسران وی دیده شد و بدستور عادلشاه که از بستگان نادر شاه بود (بروایتی برادرزاده نادر شاه بود) اخته گردید.
چندی بعد محمد حسن خان سپاهی مجهز و بانظم ترتیب داد و به جنگ با کریم خان زند پرداخت. در جنگهای اولیه پیروزی با قجریها گشت. اما در اثر اختلافات داخلی میان آنان محمدحسن خان شکست خورد و در حال عقب نشینی توسط برخی سرداران خود کشته شد. پس از آن خواهرانش را به شیراز فرستادند و یکی از آنان به عقد کریم خان درآمد.
آقا محمد خان با همیاری حسینقلی خان پس از درگذشت پدرشان دست به جنگهای پارتیزانی زدند ولی اینها برای کریمخان چندان ویژه نبود تا آن که خراج آن سال استرآباد بدستور آقامحمدخان مورد سرقت واقع گشت. همین امر سبب جنگ میان فرستادگان کریمخانزند و او شد که در نهایت دستگیر گشت و به تهران بردند و کریم خان همینکه فهمید او دیگر خواجه است و بر اساس فرهنگ آن زمان هیچ کس برای یک خواجه ارزشی قایل تمی باشد امر کرد تا به تحصیل ذخیره آخرت بپردازد و از جاه طلبی دست بردارد.
پس از آن به شیراز منتقل شد و در اسارت به سر میبرد. هرچند که به گفته بسیاری از مورخین (از جمله عضدالدوله برادرزاده آقامحمدخان)کریمخان با وی با احترام و محبت رفتار میکرد و او را پیران ویسه خطاب مینمود و در کارها با وی مشورت میکرد.
در همین زمان برادرآقامحمد خان حسینقلی خان جهانسوز در شمال ایران دست به یاغی گری زد. آقامحمدخان که میدانست از سوی کریمخان مواخذه خواهد شد از بیم جان خویش در حرم حضرت شاهچراغ بست نشست ولی کریم خان بوساطت اطرافیان خود او را مورد عفو قرار داد.
آقا محمد خان در ۱۳ صفر سال ۱۱۹۳ هجری قمری (روز درگذشت کریم خان)، هنگامی که در باغهای اطراف شیراز به شکار مشغول بود، همینکه عمهاش او را از مرگ شاه زند آگاه ساخت، فرار کرد و به شتاب خود را به تهران رسانید و در ورامین مدعی سلطنت بر ایران گشت. سپس به ساری و استرآباد رفت و با کمک سران اشاقهباش، براندازی زندیه و رسیدن به قدرت را طراحی نمود و ولایات گرگان و مازندران و گیلان را تحت حکمرانی خویش قرار داد. وی در این زمان برای مطیع کردن برادران خود به جنگ با آنان پرداخت و حتی یکبار تا پای مرگ رفت ولی سرانجام در بندپی نجات یافت و به ساری آمد و تاج سلطنتی را که توسط زرگران ساری ساخته گشت را بر سر نهاد و پایتخت خود را ساری نهاد و جشن نوروز را به دستور وی با تشریفات برگذار نمودند. پس از تسخیر شمال ایران بر آذربایجان و کرمانشاهان نیز دست یافت. سپاه قاجار در کرمانشاه از تجاوز به ناموس مردم نیز خودداری نکردند. در آذربایجان نیز به قول نویسنده کتاب مآثر سلطانیه (عبدالرزاق دنبلی) شهر سراب را به یک حمله در آتش سوزانید. این در حالی بود که ابوالفتح خان پسر کریم خان مایل به حکومت نبود و سرانجام عمویش بر مدعیان چیره گشت ولی عمر حکمرانی زکی خان زند نیز کوناه بود و حکومت زندیه در جنگ و ستیز مبان شاهزادگان زند قرار گرفت ولی سرانجام لطف علی خان زند با همیاری حاج ایراهیم خان کلانتر شیرازی بر تخت سلطنت نشست. آقا محمد خان که هیچگاه خاطرات تلخی را که از کریم خان بهمراه داشت، از یاد نمیبرد، از آن زمان به مدت ۱۵ سال با لطفعلی خان زند - که جوان بود و شجاع اما بیتجربه - به جنگ و تعقیب و گریز پرداخت. مهمترین این نبردها، جنگ باباخان برادرزاده آقا محمدخان در سمیرم و محاصره شیراز و پس از آن محاصره طولانی کرمان در سال ۱۲۰۸ هجری قمری است در این جنگها لطفعلی خان مقاومت زیادی از خود نشان داد اما وزیر وی حاج ابراهیم خان کلانتر بوی خیانت نمود و باعث پیروزی آقامحمدخان شد..
در اواخر تابستان همان سال قشون آقا محمد خان به کرمان نزدیک گشت. همه مردم کرمان بر آن عقیده بودند که قشون شاه قاجار در سرمای زمستان کرمان دوام نخواهد آورد و سرانجام مجبور به ترک آن دیار خواهند شد و برای همین هر شب بر بالای ابروج کرمان مردم شعر میخواندند و فحشهای رکیکی نسبت به شاه قجر خطاب میدادند و او را مورد تمسخر قرار میدادند این فحشها خان قاجار را خشمگین تر کرد. وی روزها از ببرون دروازه شهر مردم را تهدید میکرد که در صورتی که به این کار ادامه دهند، حمله سختی به آن شهر خواهد کرد و دیگر مثل بار قبل نخواهد بود. آقا محمد خان چنان به خشم آمد که پس از نفوذ به شهر که بر اثر خیانت تعدادی از نگهبانان روی داد، دستور داد که کوهی بلند از چشمان مردم کرمان پیش روی وی بسازند. بدستور وی تمام مردان شهر کور شدند و بیست هزار جفت چشم بوسیله سپاه قاجار تقدیم خان شد.(سر پرسی سایکس این تعداد را هفتادهزار جفت میخواند)همچنین آغامحمدخان سربازان خود را در تجاوز به زنان شهر آزاد گذاشت و جنایتی عظیم را رقم زد. اموال مردم به تاراج برده شد و حتی کودکان نیز به اسارت گرفته شدند.
اما لطفعلی خان زند به بم فرار کرد و قصد عزیمت به سیستان و بلوچستان را داشت ولی با خیانت حاکم بم دستگیر شد و در راین به فرستادگان آقامحمدخان تحویل داده شد و شاه قاجار او را به بدترین شکنجهها عذاب داد. تا بدانجا که پاهای لطفعلی خان را به یک سر طناب و سر دیگر را به اسبی بست و تا بخشی از مسیر کرمان به شیراز آن را بروی مسیر بیابانی و ماسههای داغ کشاند و پس از آن در تهران به زندگی لطفعلی خان خاتمه داد و وعده خود به لطفعلی خان را عملی ساخت و سرانجام وی را در امامزاده زید تهران دفن کردند.
او پس از قتح کامل جنوب ایران در واقع مقر حکم رانی خویش را در تهران نهاد در حالیکه پایتخت وی هنوز ساری بود؛ او برای آبادانی تهران بسیار کوشید و مهاجرین بسیاری را در آن شهر اسکان نهاد و به امر وی کلیمیان مقیم تهران اجازه ساخت کنشه و ارامنه نیز توانستند با آسودگی خاطر نسبت به تجدید بنای کلیساهای خود اقدام نمایند همچنین موبدکده و آتشکده برای زرتشتیان . پایگاه نظامی قوی در سواحل رود کن احداث نمود و دروازههای تهران خصوصا دروازه دولاب را مرمت کرد
سپس با سپاهی گسترده عازم قفقاز گشت تا حاکمان آنجا را مطیع خویش سازد در آنجا با مقاومت سرسختانه ابراهیم خلیل خان جوانشیر حاکم شوشی مواجه شد و سرانجام دست از محاصره این شهر برداشت و به تفلیس رفت. هراکلیوس حاکم تفلیس شهر را رها کرده و گریخت آغامحمدخان دستور ویران کردن قسمتی از شهر و قتل عام مردم داد و باردیگر سربازان وی در این شهر بدستور او به تجاوز به ناموس مردم دست زدند. تمام کلیساهای شهر ویران شد و روحانیون مسیحی دست بسته به رود ارس انداخته شدند. در نهایت آغا محمد خان با پانزده هزار تن از دختران و حتی پسران شهر که آنان را به اسارت گرفته بود به تهران بازگشت. اینان برای سواستفاده جنسی و نیز برای بردگی به ثروتمندان فروخته شدند .
بعد ار آن به خراسان لشکر کشید و شاهرخ ، پسر نادر را که کور و پیر بود به همراه همه درباریانش به قتل رسانید تا انتقام کشتن فتحعلیخان را بگیرد. خان قاجار برای افشای محل جواهراتی که نادر از هند آورده بود شاهرخ را به حدی شکنجه کرد که وی در زیر این شکنجهها جان سپرد. آقامحمدخان پس از کشف محل جواهرات نادر، آنان را روی سفره گسترد و از شدت عشق به طلا و جواهر، بر آنان غلتید. و سپس لشکرکشی به بخارا را قصد نمود که خبردار شد از جانب روسها دیگر خطری نیست. برای همین حاکمان طرفدار روس آن دیار را سرکوب کرد و مرو را آزاد کرد و ازبکان را وادار به عقب نشینی نمود و بخارا را تحت الحمایه دولت ایران قرار داد و چون مردم آن دیار با وی مخالفتی نداشتند به آنان آزاری نرساند و پس از آن به دستور وی گروهی را به منظور تعقیب نادرقلی شاهرخ اقشار به هرات فرستاد و پس از آن تا کابل پیش رفتند ولی نادرقلی در کوههای هیمالیا در افغانستان مکان خود را تغییر میداد سرانجام از تعقیب وی دست برداشتند و بلخ را از حاکم کابل به بهای ۵۰۰ هزار سکه طلا خریداری نمودند؛ این کار آقا محمد خان چندین هدف را دنبال میکرد که مهمترین و دراز مدتترین آنها جلب حمایت حاکم کابل برای حمله به هندوستان بود و افغانستان را نیز تحت حمایت دولت ایران قرار داد و به ساری برگشت و در عمارت زمستانی خود واقع در پشت مسجد شاه غازی (که اکنون اثری از آن باقی نیست)، گنجینههای باقیمانده از دوران افشاریه - که نادر با خود از هند آورده بود و باعث ثروتمندی بسیاری از فرماندهان و نوادگان او شد - را پنهان کرد.
در همین زمان قفقاز به اشغال روسیه در آمد. خان قاجار برای سرکوب آنان عازم قفقاز شد اما هنوز به آنجا نرسیده بود که تزار روس کشته شدو جانشین وی به سپاهیان خود دستور مراجعت داد. آقامحمدخان که از این مسئله سخت شادمان گردیده بود تصمیم گرفت که در قفقاز به تصرف شهر شوشی بپردازد که در حمله اول به دست وی نیفتاده بود. شهر شوشی پس از مدتی مقاومت در اثر اختلافات داخلی تسلیم شد ولی در حالی که از فتح بدون خون ریزی شوشی در قراباغ آذربایجان ۳ روز بیشتر نمیگذشت در بامداد ۲۱ ذیالحجه، ۱۲۱۱ هجری قمری بدست صادق نهاوندی و دو تن از همدستانش به قتل رسید و از آنجا که در آن زمان پیکر بزرگان را در عتبات عالیات بخاک میسپردند، وی را نیز به نجف اشرف بردند و در جوار آرامگاه امام اول شیعیان به خاک سپاردند در مورد علت مرگ وی گفته شده که خان قاجار به تعدادی از نوکران خود بدلیل یک نافرمانی جزئی قول داد که فردا اعدامشان خواهد کرد. اما در آن شب آزادشان گذاشت که آنان نیز بر وی حمله کرده و وی را کشتند .
مردی میانه اندام در مدت عمر خویش به عرق النساء؛ رماتیس؛ فشار خون مبتلا بود و یک بار در سال ۱۲۰۵ هجری قمری در سراب سکته کرد ولی با تجویز دکترها زنده ماند؛ گویند در جوانی نیز یک مورد وبا خفیف در او ظاهر گشت؛ رسم جنگ آوری را از پدر و رسم اقتصادی را از مادر فرا گرفت و در تمام عمر حتی یک لحظه سر از کتاب بر نداشت به طوری که دشمنان وی پخش کردند که از بس که بیکار بود همیشه در حال مطالعه بود در حالی که این چنین نیست و حتی در ستیزها کتاب خانه خویش را با خود میبرد و در شب آخر نیز تا پاسی از شب مشغول شنیدن مندرجات کتاب از زبان کتاب خوانش بود.
آغا محمد خان پس از آشنایی با تاریخ ایران چنگیز و تیمور را بسیار پسندید و تصمیم گرفت که راه آنها را ادامه دهد. وی عکس چنگیز خان مغول را در بالای تخت خود و عکس امیر تیمور گورکانی را در مقابل خود نصب کرده بود. او گفته بود که استبداد شومی را پایه ریزی خواهد کرد که نظیر نداشته باشد و هر طغیانی را به شدت سرکوب خواهد کرد و کوچکترین تجاوز به مقام سلطنت را بیرحمانه کیفر خواهد داد.
آقا محمد خان مردی رشید و مقتدر، شجاع و سیاس بود. اما در عین حال بسیار بی رحم و بی انصاف، خونریز و ستمکار بود. در طول عمر خود حرفی نزد که به آن عمل نکند تا کار به تدبیر بر میآمد دست به شمشیر نمیبرد. پشتکار و جدیتی تمام داشت. بسیار خسیس و مال اندوز میبود و در فرمانروایی بیهمتا بود.
برخی بر این باورند که وی به چند زبان زنده دنیا آشنایی داشت و به ترکی فارسی عربی تسلط کامل داشت و فرانسوی و روسی را توسط بازرگانان فرانسه و روسیه آموخت؛ وی فردی متعصب و خشک مذهب بود و با روحانیون دینی به نیکی رفتار میکرد. شبها علیرغم خستگی و کار زیاد نماز شبش فراموش نمیشد علی رغم اخته بودن در حرمسرای وی زنهایی زیادی بودند و نام برجستهترین آنها مریم خانم و گلبانو خانم بود. همچنین علاقه فراوانی به گنج و ثروت داشت ؛ وی در ۱۷ سالگی پدر خویش را از دست داد و پس از آن در شیراز با محدودیت فراوانی روبرو بود.
زمانی که آقا محمد خان قاجار شهر کرمان را در محاصره داشت سربازی که یکبار جان وی را نجات داده بود به او خیلی نگاه می کرد و گویا با نگاه خود می خواست که آن ماجرا را به یاد خان بیاورد. آقا محمد خان نیز دستور داد تا چشمهای او را در بیاورند.
روزی اندکی بعد از تاجگذاری، آقا محمد خان قاجار آماده میشد که با فتحعلی خان از سربازان مازندرانی سان ببیند... ناگهان یکی از افسران حاضر، در برابر شاه تعظیم بلندی کرد ... و مدتی در گوشی با وی صحبت داشت...
پس از چند لحظه آقا محمد خان اظهار درد کرد و رنگ پریدگی مرده وار سیمایش مویّد اظهارش بود. یکی از وزیران را به مرخص کردن سربازان برگماشت زیرا که حال سان دیدن نداشت.
همین که مجلس خالی شد، تغییر حالت داد ولیعهد و نزدیکان حاضر را روانه اتاق های دیگر کرد و فرمانده قره چوخاها را خواست و دو ساعت تمام با وی گفتگو کرد... در آن میان افسرانی را برای بازجویی به درون تالار میآوردند فتحعلی خان در دیوانخانه مجاور منتظر دستورهای عموی خود بود. سرانجام برادر زاده را نزد خود خواند و گفت: افسری که زیر گوشی با من صحبت می کرد یکی از رفیقان خود را متهم میکرد که قصد دارد شاه را بکشد...من هم در این دو ساعت بازجویی دقیق کردم تا معلوم شد که مدعی با افسر متهم دشمنی شخصی داشته و اتهام را سراپا از خود ساخته است... حالا پسر جان تو که روزی به پادشاهی خواهی رسید بگو ببینم به عقیده تو چه باید کرد؟ جوانک با شور ساده لوحانهای گفت: باید مفتری را تنبیه کرد و کسی را که به او بهتان بسته اند، پاداش داد.
آقامحمدخان گفت: به این ترتیب تو دستوری می دادی که از نظر عدالت انسانی معقول و منطقی بود ولی فرمانی نبود که در شان پادشاه باشد. باز هم برو بیرون و منتظر دستور من باش...
فتحعلی شاه
(۱۷۷۱ - ۱۸۳۴) دومین شاه از دودمان قاجار بود که از ۱۷۹۷ تا ۱۸۳۴ میلادی فرمانروایی کرد. وی فرزند حسینقلیخان برادر جوانتر آغامحمدخان قاجار بود. پس از کشته شدن عمویش، فتحعلی شاه به پادشاهی رسید. لقب او سلطان صاحبقران بود چرا که بیش از بیست و پنج سال شاهی کرد(در آن روزگار 25 سال را هم قرن میدانستند.)
نام اصلی فتحعلی،خان بابا خان بود ولی به هنگام تاجگذاری نام فتحعلی را که نام نیای خود فتحعلی خان قاجار بود برای خود برگزید.جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار که به جدا شدن سرزمینهای قفقاز از ایران انجامید در زمان این پادشاه رخ داد.میتوان گفت که روند پاره پاره شدن خاک ایران با پادشاهی او آغاز شد.ولیعهد او پسرش عباس میرزا بود که در این جنگها از خود دلاوری نشان داد.ولی عباس میرزا پیش از فتحعلی شاه مرد؛پس پسر او محمد میرزا ولیعهد شد که پس از مرگ فتحعلی شاه با نام محمد شاه برتخت نشست.
گفته میشود که فتحعلی شاه ۱۵۸ همسر و ۲۶۰ فرزند داشته است.
محمد شاه
نوهٔ فتحعلی شاه و فرزند عباس میرزا بود.وی سومین شاه از دودمان قاجار بود.فتحعلی شاه با اینکه فرزندان بسیاری داشت ولی برای مهر فراوانی که به عباس میرزا داشت پس از مرگش پسرش را ولیعهد خواند.محمد شاه در تاریخ قاجار شاه گمنام و کم اهمیتی است. پیش زمینه جدا شدن افغانستان از ایران در روزگار او رخ مینمود.پس از او پسرش ناصرالدین میرزا و ناصرالدین شاه آینده بر تخت نشست.مهد علیا همسر محمد شاه و مادر ناصرالدین شاه در روزگار پادشاهی پسرش به نفوذ بالایی در کارهای کشور دست یافت. مرگ محمد شاه به دلیل بیماری نقرس بود.
ناصرالدینشاه
معروف به سلطان صاحبقران و بعد شاه شهید ، از شاهان دودمان قاجار ایران بود.
وی در سال 1247 هجری قمری در تبریز بدنیا آمد. مادر او مهد علیا نام داشت. خبر درگذشت پدرش محمدشاه را در سال ۱۸۴۹ میلادی هنگامی که در تبریز بود شنید، سپس به یاری امیرکبیر به پادشاهی رسید و بر تخت طاووس نشست. برای بازپسگیری مناطق شرقی ایران از دست انگلیسها، بهویژه منطقه هرات کوشش کرد ولی پس از تهدید و حمله انگلیسیها به بوشهر ناچار به واپسنشینی شد.
نخستین بار در 1873 میلادی به اروپا سفر کرد. او نخستین پادشاه ایران بعد از اسلام بود که به اروپا مسافرت کرد. آوردن دوربین عکاسی به ایران از جمله کارهای اوست.
در آستانه مراسم پنجاهمین سال تاجگذاری در سال 1313 قمری به دست میرزا رضای کرمانی در حرم شاه عبدالعظیم ترور شد.
مظفرالدین شاه
پنجمین پادشاه ایران از دودمان قاجار بود.
او پس از کشته شدن پدرش ناصرالدین شاه،و پس از نزدیک به پنجاه سال ولیعهد بودن،شاه شد و از تبریز به تهران آمد.
او نیز مانند ناصرالدین شاه چند بار با وام گرفتن از کشورهای خارجی به سفرهای اروپایی رفت.در جریان جنبش مشروطه برخلاف کوششهای صدراعظم هایش میرزا علی اصغرخان امین السلطان (اتابک اعظم) و عینالدوله، با مشروطیت موافقت کرد و فرمان مشروطیت را امضا کرد.
او ده روز پس از امضای فرمان مشروطیت درگذشت.وی فردی بیمار بود و به این دلیل اداره امور کشور را به عین الدوله صدراعظم خود داد.
محمدعلی شاه
ششمین پادشاه از دودمان قاجار در ایران بود و در 1285 هجری خورشیدی به حکومت رسید. او فرزند مظفرالدین شاه قاجار بود. مخالفت او با مشروطه بود که پدرش پیش از مرگ آن را پذیرفته بود. این رویداد که بدان خُرده خودکامگی یا استبداد صغیر میگویند به خونریزی بسیاری انجامید و سرانجام محمدعلی شاه هم تاج و تخت خود را بر سر این خودکامگی اش باخت.
او پس از به توپ بستن مجلس با فشارهای داخلی و خارجی مجبور به ترک ایران شد. پس از وی پسرش احمد شاه در سنین کودکی به عنوان شاه انتخاب شد.
احمدشاه
آخرین پادشاه ایران از دودمان قاجار بود.
او پس از فتح تهران و خلع پدرش محمدعلیشاه، در 12 سالگی به سلطنت رسید. تا رسیدن او به سن بلوغ ابتدا عضدالملک و سپس ناصرالملک نایبالسلطنه بودند.
اندکی پس از کودتای اسفند ۱۲۹۹ و قدرت گرفتن سردار سپه به اروپا رفت. پس از آنکه سردار سپه به وفاداری به شاه سوگند خورد باز به ایران برگشت او بیش از هرچیز نگران وضع خود بود و به احوال مملکت چندان وقعی نمینهاد. مهمترین دغدغهاش حفظ مقرریی بود که از انگلستان دریافت میکرد. سرانجام با قدرت گرفتن سردار سپه و تحمیل خود به احمد شاه به عنوان نخست وزیر و وخامت اوضاع احمد با شاه باز به اروپا رفت هنگامی که آنجا بود با رای مجلس موسسانی که سردار سپه ترتیب داده بود دودمان قاجار منقرض شد. در محله نوئی در پاریس در گذشت. |